به گزارش کتاب‌نیوز، نمایشنامه «مخمصه» نوشته فیلسوف مشهور فرانسوی، ژان پل سارتر برای چندمین بار، ترجمه و روانه بازار کتاب شد.

بهفروزی، مترجم کتاب می‌گوید: «این نخستین نمایشنامه‌ای است که ترجمه کردم. پیشتر اکثر ترجمه‌های من در حوزه‌های تاریخ و روانشناسی بوده است. ظاهرا سال‌ها قبل تنها خلاصه‌ای از این نمایشنامه با عنوان «تنگنا» ترجمه و منتشر شده بود.»


وی افزود: «در نمایشنامه «مخمصه» مساله فلسفی و مباحثی مانند «اصالت وجود» و «هستی و نیستی» به میان نمی‌آید. موضوع اثر، درباره کشورهای جهان سومی است که تغییراتی در حکومت‌شان می‌دهند، اما نمی‌توانند روی پای خود بایستند و مدام تحت تاثیر قوای قهریه پیرامون خود قرار می‌گیرند. «مخمصه» در اصل یک نمایشنامه سیاسی است و سارتر هم در پرداخت آن مثل نمایشنامه‌های فلسفی‌اش از جمله «شیطان و خدا» بسیار عالی عمل می‌کند.»

نمایشنامه «مخمصه» نوشته ژان پل سارتر و ترجمه محمود بهفروزی با شمارگان هزار و 100 نسخه، 190 صفحه و بهای 15 هزار تومان از سوی نشر وایا روانه کتابفروشی‌ها شده است.

«انسان در جستجوی هویت خویشتن»، «روانشناسی و کیمیاگری: انسان و اسطوره‌هایش» و «مشکلات روانی انسان مدرن» هر سه از کارل گوستاو یونگ، «موسای میکل آنژ و هفت گفتار دیگر در روانکاوی» از زیگموند فروید، «روح ایران» و «بن‌مایه‌های آیین زرتشت در اندیشه سهروردی» هر دو از هانری کربن، «تاریخ ایران از آغاز تا اسلام» از رومن گیرشمن، «شکنجه و کشتار در الجزایر» نوئشته پل اوسارس و «تاریخ مغول: چنگیزخان» از رنه گروسه، نام شماری دیگر از ترجمه‌های منتشر شده محمود بهفروزی است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...