کتاب «دومین اول شخص مفرد؛ عکس با من چه گفت، من با عکس چه گفتم» اثر یوریک کریم مسیحی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

دومین اول شخص مفرد؛ عکس با من چه گفت، من با عکس چه گفتم» اثر یوریک کریم مسیحی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دربرگیرنده ۱۱۰ عکس با ۱۰۱ موضوع مختلف است که یوریک کریم‌ مسیحی نویسنده و عکاس، قصه‌هایی از خودش برای آن‌ها نوشته و با زبان اول شخص مفرد و عامیانه آن‌ها را روایت کرده است. به این‌ترتیب، او گمان کرده عکس‌ها چنین صداها و گفتگوهایی دارند.

کریم‌مسیحی می‌گوید عکس‌ها راویان جهان و قصه‌گوهای خاموشی هستند که هر بیننده‌ای می‌تواند دست‌کم صدای یکی از قصه‌های نهفته در آن‌ها را بشنود. از نظر او، عکس‌ها گزارشگران وقایع زندگی آدم‌ها هستند؛ زندگی‌هایی هسته‌یافته با موضوع و قصه و راویت خاص خودشان.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

قدیم‌ها خیال می‌کردیم که همه ما میخ‌جاتیم و تبار همه ما به میخ‌طویله می‌رسه. اما بعدها در باستان‌شناسی‌ها و حفاری‌ها و تحقیقات علمی معلوم شد که میخ‌جات اون‌هان، ما سوزن‌جاتیم! تبار اون‌ها به نیزه می‌رسه و تبار ما به تیر، یعنی تیرِ تیرکمون.

میخ‌ها اون دوره ماها را خیلی تحقیر می‌کردند، که شما نازک‌نارنجی هستین و نگاتون می‌کنیم خم می‌شید و به هیچ دردی نمی‌خورید و فوقش می‌تونید دو تا کاغذ یا دو تا تیکه پارچه را به هم وصل کنید، اما ما هر چیزی را به هر چیزی می‌تونستیم وصل کنیم، از چوب و فلز گرفته تا هر چیز دیگه‌ای! اونا فلزها را نمی‌تونستند به هم وصل کنند، اما همچنین موقعی پیچ‌ها را هم خویشاوند خودشان اعلام می‌کردندکه زورشون زیاد بشه. ما هم زبونمون قاصر بود و لال می‌شدیم از جواب دادن و فقط حرص می‌خوردیم از این‌همه بی‌معرفتی و ضعیف‌سوزی‌شون.

این‌کتاب با ۲۳۲ صفحه مصور رنگی، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...