علی رواقی از گردآوری و تدوین فرهنگ بزرگ شاهنامه فردوسی خبر داد.

علی رواقی، نویسنده و پژوهشگر در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: فعالیت‌های گردآوری و تدوین «فرهنگ بزرگ شاهنامه» در حال حاضر توسط یک گروه در حال انجام است. فرهنگ بزرگ قرار است با حجمی حدود 5 هزار صفحه، با شواهد بیشتر و گروه‌بندی‌های معنایی منتشر شود.

وی افزود: فرهنگ متوسط شاهنامه که اردیبهشت‌ماه امسال در 2 جلد توسط فرهنگستان هنر منتشر شد که برنده جایزه کتاب فصل هم شد، اما کار بر روی فرهنگ بزرگ شاهنامه‌، بسیار دشوار و وقت‌گیر است و زمان زیادی را می‌طلبد. پیش از این پیش‌بینی می‌کردیم بتوانیم تا پایان سال آن را منتشر کنیم، اما به نظرم انتشار و عرضه این فرهنگ بزرگ در سال جاری مقدور نمی‌شد.

این محقق درباره گروهی که کار گردآوری این فرهنگ را به عهده‌ دارند، گفت: این گروه دانشجوهای خودم هستند. سرپرستی و نظارت بر کارها را خودم به عهده دارم و می‌توانم بگویم که کار گردآوری و تدوین این فرهنگ، از 45 سال پیش شروع شده است که یادداشت‌ها و مقالاتم از آن سال‌ها تا به امروز در حال تنظیم در این زمینه هستند.

رواقی گفت: مقالاتی هم که از سال 49 تا 50 در بنیاد شاهنامه حضور داشتم و نوشته‌ام، در این فرهنگ جا دارند، اما بیشتر تمرکز کار روی معنی‌گذاری‌هاست. حجم صفحات فرهنگ بزرگ به این ترتیب است: 2450 صفحه بخ فرهنگ اختصاص دارد. 200 صفحه به مقدمه و 2250 صفحه هم به لغت‌نامه تعلق دارد.

مولف کتاب «زبان فارسی در ماوراءالنهر» ادامه داد: زیاد در زمینه فرهنگ‌نویسی درباره آثاری مانند شاهنامه کار نشده است و در این زمینه، چهره‌های اندکی در کشور وجود دارند که تعدادشان انگشت‌شمار است. جوان‌ها هم کار موثری در این زمینه انجام نداده‌اند.

وی در پایان درباره مرحله فعلی فرهنگ بزرگ شاهنامه گفت: تا پیش از این تا حرف سین پیشروی کردیم که بعد از آن یک بازبینی مجدد روی فرهنگ انجام دادیم.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...