«قدرت کردگار می‌بینم
حالت روزگار می‌بینم»
دور را دور رمل و اسطرلاب
عقل را کم عیار می‌بینم
اصل را فرع و فرع را بر اصل
در قضایا سوار می‌بینم
در دل روزهای خرتوخر
تا بخواهی غبار می‌بینم
روی دیوار پیشرفت و بقا
دو سه تا سوسمار می‌بینم
از عمل بی‌خبرترین هستم
در عوض هی شعار می‌بینم
مهرورزی شعار مدعیان
«در یمین و یسار می‌بینم»
در عمل منتها به وضع بدی
تپّه و کوهسار می‌بینم
حمله چل حرامیان مدرن
دم به دم آشکار می‌بینم
طرح‌هایی که آب و نان دارند
برده انحصار می‌بینم
اسب، اسب بخار کم دارد
سارقان در قطار می‌بینم
ارز و بازار دست یک عدّه
شرخر مستعار می‌بینم
نه به جمشید می‌شود خندید
نه فری را مهار می‌بینم
بابک و هافبک و بدون گلر
تیم را بی زوار می‌بینم
آدمی را حوالی سنگال
بی خبر برکنار می‌بینم
در پوپولیسم مد شده هر روز
زایش و ابتکار می‌بینم
وعده دادن زمین به همه
متر آن را هزار می‌بینم
سیب‌های زمینی از هر سو
گیج و بی اختیار می‌بینم
آنچه پیدا نمی‌شود در شهر
را کماکان وقار می‌بینم
شب به شب گوجه را چو طیّاره
در فضا پایدار می‌بینم
هشت سالی تشنج و کابوس
خواب را زهر مار می‌بینم
آنچه از خلق در می‌آید را
نه دعا که دمار می‌بینم
ملّت بینوای ایران را
جملگی در هوار می‌بینم
بیشتر از تمامی تاریخ
خلق را وامدار می‌بینم
نه فقط صد نفرگروه فشار
همه را در فشار می‌بینم
عینهو بمب ساعتی، خویشتن
را لب انفجار می‌بینم
مغزها را یکی یکی در مرز
در مسیر فرار می‌بینم
کاشکی کور می‌شدم اصلاً
که چنین روزگار می‌بینم
...
قدرت کردگار می‌بینم
انتهای بهار می‌بینم
مشت محکم به اقتضای زمان!
به دهان ویار می‌بینم
«چون فریدون به تخت بنشیند
دولتش بر قرار می‌بینم»
جمعِ بر اقتصاد شوریده
را به کل تار و مار می‌بینم
لیست غارتگران بیت المال
در صف انتشار می‌بینم
گوجه پرواز هم اگر بکند
پشت بندش خیار می‌بینم
توی جیب فری به جای دلار
شاخ گاو و چنار می‌بینم
هر که بر خواری وطن کوشید
را در این دوره خوار می‌بینم
«نعمت ا... نشسته در کنجی»
شعر او بر مدار می‌بینم
بار اول نبود و آخر نیست
چوب پروردگار می‌‌بینم

 قانون

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...