نشست نقد و بررسی مجموعه «جاده‌ای که زائر شد» سروده منیره هاشمی با حضور لیلا خیامی؛ شاعر و منتقد ادبی و مهدی فردوسی مشهدی؛ پژوهش‌گر و منتقد ادبیات دینی برگزار شد.

جاده‌ای که زائر شد» سروده منیره هاشمی

شاعر مجموعه «جاده‌ای که زائر شد»، پس از اشاره به برخی از انگیزه‌های سرایش این اثر، گفت: شعر دینی نوجوان پیچیدگی‌های ویژه‌ای دارد و من تلاش کرده‌ام در این اثر که به موضوع زیارت می‌پردازد، سطح معرفتی و عاطفی این دسته از مخاطبان را در نظر داشته باشم و امیدوارم سروده‌های کتاب به کم‌ترین مشکلات دچار باشند و مخاطب آن‌ها را بپسندد.

لیلا خیامی نیز ضمن تشکر از برگزاری این نشست در باشگاه دانش‌افزایی و بهره‌وری ادبیات دینی کودک و نوجوان، مجموعه شعر «جاده‌ای که زائر شد» را از جمله آثاری برشمرد که با نگاهی عاطفی به مفاهیم زیارت و حضور در حرم امام رضا (ع)، فضای معنوی و احساسی را برای مخاطب به تصویر می‌کشد. وی با اشاره به نوجوان بودن مخاطب این مجموعه، افزود: با وجود ویژگی‌های مثبت فراوان، این کتاب از منظر نقد ادبی، کاستی‌هایی هم دارد و من تلاش می‌کنم ویژگی‌های مثبت و قوت‌ها و ویژگی‌های منفی و ضعف‌های آن را ذکر کنم: یکی از چند ویژگی مثبت این مجموعه، کوتاه بودن اشعار، زبان آرام و احساسی و امکان ارتباط راحت مخاطب نوجوان با مضامین آن است، اما تکرار موضوعات، کلیشه‌ای بودن برخی از تصاویر شعری و نبود نشانه‌های خاص و متمایز رضوی در همه اشعار، از ویژگی‌های منفی آن به شمار می‌رود.

برای نمونه، شعر «شب‌های زیارتگاه» با وجود خلق تصاویری زیبا مانند «پایین آمدن ماه برای پیوستن به جمع زائران»، به دلیل استفاده از واژه مبهم «زیارت‌گاه» به دور شدن فضا از حرم امام رضا(ع) انجامیده است.

وی افزود: در شعر «کاش برگردم» نیز هرچند فضای حسی و نوستالژیک با موفقیت منتقل شده است، عدم انسجام زمانی در روایت و توصیف طولانی زمان عبادت، با سن مخاطب نوجوان هم‌خوانی ندارد.
شعر «مهمان‌خانه حضرت» با بهره‌گیری از المان‌هایی چون «سقاخانه» و «مهمان‌خانه»، به دوری از کلیشه‌ها رسیده است، اما استفاده از نماد «آهو» از دید محتوایی درست نیست.
در شعر «ضریح عشق»، انتظار برای نیایش شخصی‌تر و پرهیز از شعارزدگی در پایان شعر دیده می‌شود. هم‌چنین تصویر جاده در شعر «جاده‌ای که زائر شد» با تناقضی مفهومی مواجه است که می‌تواند با بازنگری به انسجام بهتری برسد.

در دیگر اشعار مجموعه؛ یعنی «شبیه روزهای ابری»، «وقت رفتن» و «خیابان حرم»، هرچند لحظاتی زیبا و حسی خلق شده است، نکاتی جزئی مانند حشو، استفاده از ترکیب‌های نامناسب و تصاویر بیش از حد انتزاعی، از ضعف‌های آن‌ها به شمار می‌روند.
کتاب «جاده‌ای که زائر شد» در مجموع، به‌رغم ظرافت‌های شعری و حس معنوی قوی‌اش، در مسیر ارتقای کیفی نیازمند بازنگری در برخی از مفاهیم، تصاویر و انسجام روایی است.

روایت درست حکایت ضمانت آهو
دکتر فردوسی مشهدی نیز در دنباله نشست، ضمن تأیید نادرستی محتوایی بن‌مایه «ضمانت آهو» در بسیاری از فرآورده‌های ادبی، به توضیح روایت‌های سه‌گانه منقول درباره سه پیشوای دینی پرداخت که حکایت ضمانت آهو درباره آنان موجود است. وی افزود: حکایت ضمانت علی بن‌موسی (ع) درباره آهو که برخی از متون روایی آن را گزارش کرده‌اند، با حکایت معروف منطبق نیست، بلکه حکایت معروف به ضمانت علی بن‌حسین (ع) و پیامبر(ص) ناظر است؛ زیرا آهو در حکایت رضوی، فقط به بارگاه علی بن‌موسی (ع) پناهنده می‌شود نه این‌که با امام سخنی بگوید و امام نزد شکارچی وساطتی بکند و...

نشست نقد و بررسی جاده‌ای که زائر شد

او هم‌چنین با توجه به موضوع کتاب؛ یعنی زیارت در قالب سه نکته به نسبت بایسته کودک و نوجوان با «آیین زیارت» در ادبیات دینی کودک و نوجوان پرداخت:

1. «انتقال فرهنگی» به معنای انتقال هسته و پوسته فرهنگ از نسل قبل به نسل بعد است؛ یعنی استمرار این هسته و پوسته در نسل بعد که به آن «پیوستگی فرهنگی» می‌گویند و نقطه مقابلش، «گسستگی فرهنگی» است. عامل اصلی پیوستگی فرهنگی، اراده نسل بعد برای حفظ هسته و پوسته فرهنگی است؛

2. این اراده اگر درون‌زا نباشد، تضعیف می‌شود یا از میان می‌رود؛ یعنی اراده‌های ضعیف اراده‌هایی‌اند که در مقطعی بر اثر عوامل بیرونی در فرد ایجاد می‌شوند و از درون افراد نمی‌جوشند

3. اگر مربی بتواند در فرآیند تعلیم و تربیت اراده‌ای خودجوش در متربی پدید بیاورد، استمرار فرهنگی را تضمین می‌کند. مربی می‌تواند از طریق «اکراه عملی»؛ یعنی واداشتن یا از طریق «اشباع عاطفی»؛ یعنی برانگیختن یا از طریق «اقناع معرفتی»؛ یعنی باوَراندن، در رفتار متربی تغییری پدید بیاورد، اما اِکراه و اِشباع، حداکثر تا نوجوانی و جوانی در رفتار متربی تأثیر می‌گذارند و پس از این بازه سنی، ممکن است استمرار فرهنگی از میان برود، بلکه تنها اِقناع می‌تواند رفتار مشابه نسل قبل را تا بزرگ‌سالی نسل بعد، تضمین کند.

بنابراین، با توجه به این‌که زیارت از آیین‌ها؛ یعنی مصداقی از مصادیق پوسته فرهنگی است، تنها از طریق تولید ادبیات تفکرمحور برای مخاطب کودک و نوجوان می‌توان اراده این دسته از مخاطبان نسل جدید را در استمرار این آیین، درونی و پیوستگی فرهنگی را در این زمینه، تضمین کرد وگرنه، پدیده‌ای رخ می‌نماید که جامعه‌شناسان دین از آن با عنوان «دین‌گریزی» یاد می‌کنند.

نشست‌های ابک‌تاب با مشارکت پدیدآورندگان و پژوهش‌گران ادبیات دینی کودک و نوجوان به همت «باشگاه دانش‌افزایی و بهره‌وری ادبیات دینی کودک و نوجوان» (بادبادک) و هم‌کاری کافه‌کتاب ماجرا، هر دو هفته یک بار در قالب‌های «کتاب‌محور» یا «موضوع‌محور» برگزار می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...