المیرا صابرنعیمی | ایبنا
مهدی غبرایی با اعلام خبر انتشار رمان «انتظار» [Waiting] اثر گورِتی کیوموهندو [Goretti Kyomuhendo] نویسنده آفریقایی، گفت: وقتی شروع به ترجمه ادبیات آفریقا کردم بعد از کمی جستجو با دریایی کرانهناپدید روبرو شدم و تصمیم گرفتم تا جایی که توانم یاری میدهد، آنها را به فارسی ترجمه کنم.
آقای غبرایی، کمی درباره «انتظار» اثر گورتی کیوموهندو -که به تازگی از سوی نشر نیلوفر منتشر شده- توضیح دهید و اینکه چه شد تصمیم گرفتید باز هم به سراغ ادبیات آفریقا بروید.
این کتاب در مجموعهای به نام «آفریقای سیاه» منتشر شده و هفتمین اثر از مجموعهای است که البته قرار بود برای شروع ۲۵ اثر را در بر بگیرد. من با چند ناشر صحبت کردم تا رمانها و رمانکهای مربوط به حوزه ادبیات آفریقا را در یک مجموعه به سرپرستی من و با همکاری چند مترجم به فارسی برگردانیم و منتشر کنیم که به توافق نرسیدم. ناشران میخواستند همه کتابها را خودم ترجمه کنم که امکان برگرداندن این تعداد اثر برای من میسر نبود و به همین دلیل طرح به نتیجه نرسید.
اینطور شد که من تعداد کتابها را به ۱۰ اثر محدود کردم تا بتوانم خودم آنها را به فارسی برگردانم؛ اما بعد از کمی جستجو با دریایی کرانهناپدید روبهرو شدم. در نتیجه تصمیم گرفتم ترجمه این آثار ادبی ارزشمند را شروع کنم و تا جایی که توانم یاری میدهد آنها را در اختیار مخاطبان فارسیزبان بگذارم.
گورتی کیوموهندو، نویسنده این رمان، نام آشنایی برای اغلب مخاطبان فارسیزبان نیست. چه شد به سراغ رمان «انتظار» این نویسنده رفتید؟
«انتظار» رمان کوتاهی در حدود ۱۳۵ صفحه است که نویسنده آن، خانم گورتی کیوموهندو، اهل کشور اوگانداست. اوگاندا در زمان عیدی امین، از دیکتاتورهای آفریقا -که تحت حمایت قذافی بود- دستخوش تحولات و ناآرامیهای زیادی شد.
ماجراهای رمان به زمانی اختصاص دارد که نیروهای ملی با پشتیبانی یکی از کشورهای همسایه به اوگاندا حمله کردند و نیروهای عیدی امین در حال عقبنشینی بودند. داستان در روستایی میگذرد که بر سر راه همین نیروهای در حال عقبنشینی قرار دارد و پسلرزههای جنگ و درگیریها در داستان از زبان دختری ۱۳-۱۲ ساله و در آستانه بلوغ بیان میشود.
وقتی این کتاب را خواندم آن را به غایت لطیف و زیبا یافتم و همانطور که در مقدمه و پشت جلد کتاب هم عنوان کردم با خواندن این داستان، به یاد فیلمهای عباس کیارستمی به خصوص «زیر درختان زیتون» افتادم. بیشتر آثار مجموعه «آفریقای سیاه» از سوی نشر نیلوفر روانه بازار کتاب شدهاند.
چرا همه کتابهای این مجموعه را برای انتشار به یک ناشر ندادید؟
اولین کتاب از این مجموعه را به نشر چشمه دادم؛ کتابی که چنین بار تجدید چاپ هم شد. انتظار داشتم دوستان برای ادامه این مجموعه به سراغم بیایند؛ اما اینطور نشد. در نتیجه دومین رمان مجموعه آفریقای سیاه را به نشر افق سپردم. بعد از آن، آثار بعدی را در اختیار نشر نیلوفر و دوباره نشر افق قرار دادم. ترجمههای من از ادبیات آفریقا به همین آثار محدود نمیشوند. سالهای قبل هم آثاری از ادبیات آفریقا ترجمه کرده بودم که البته آنها از کشورهای عربیزبان آفریقا بودند، مثل رمان «فصل مهاجرت به شمال»، «در کشور مردان» و ... . من هم دوست داشتم همه این آثار توسط یک ناشر چاپ شوند که اینطور نشد.
برگردیم به رمان کوتاه «انتظار». گفتید یک دختر نوجوان راوی داستان است. نگاه یک دختر ۱۳-۱۲ ساله به سرزمینی جنگزده و پسامدهای جنگ چطور است؟
زاویه دید یک دختربچه در این سن و نگاهش به خانواده در این رمان قطعا متفاوت و جذاب است؛ اما راوی دانای کل محدود، حاکم بر موضوع است و جریان های آن کشور را به طور غیرمستقیم بیان میکند. گرچه جنگ و حمله سربازان در بطن داستان اتفاق میافتد، حتی یکی، دو نفر کشته و زخمی میشوند؛ اما همه اینها حواشی داستان هستند. سربازهای موافق مدتی در قسمتی از این روستا ساکن میشوند و محلیها هم به آنها خدمات میدهند. گرچه از یک سو هم از حضورشان ناراحت هستند، زیرا منابع غذاییشان رو به اتمام است. تمام این موضوعات از دید راوی دانای کل محدود روایت میشود.
گورتی کیوموهندو (متولد ۱۹۶۲)، نویسنده این داستان، از اولین بانوانی است که در کشور اوگاندا به عنوان فعال جنبش زنان فعالیت کرده و بنیانگذار یکی از نهضتهای جنبش زنان محسوب میشود. چندین سال در لندن زیسته؛ با این حال مفاهیم مربوط به جنبش زنان را به طور کاملا غیرمستقیم در رمانش بیان کرده و روایتگر ظلم به تمامی انسانها، فارغ از جنسیت است.
او در این رمان اغلب تکیهاش بر خانواده است. بدون اینکه مستقیم به جنگ و جدال بپردازد؛ ولی بیشتر پسلرزهها و عواقب جنگ برای روستایی را شرح میدهد که بر حسب تصادف، بر سر راه نیروهای متخاصم قرار گرفته است. انتهای داستان هم کورسوی امیدی هست و چنین نیست که مخاطب بعد از خواندنش، تلخی جنگ به یادش بماند. به نظر من این لطافت داستان و روایت است که برای مخاطب گیرایی و طراوت دارد.
آیا میتوان ویژگیهای مشترکی برای رمانهای مجموعه برشمرد؟ سایر رمانهای مجموعه «آفریقای سیاه» هم به مضامینی چون جنگ میپردازند؟
ابتدا بیشتر به دنبال رمانهای رئالیسم جادویی بودم؛ به همین دلیل به سراغ دو نویسندهای رفتم که در سطح جهانی جوایز متعددی گرفتند. رمان «دیار خوابگردی» اثر نویسنده اهل موزامبیک به نام میا کوتو در یکی از کنگرههای ادبی آفریقا، جزو ۱۲ رمان برتر قرن بیستم آفریقا قرار گرفت.
«آفتابپرستها» هم یکی از رمانهای نویسندهای آنگولایی به نام ژوزه ادوآردو آگوآلوسا است که نشر چشمه آن را منتشر کرده؛ این نویسندگان در حوزه رئالیسم جادویی مینویسند و انتخابهای اول من بودند؛ اما در میانه راه دیدم اگر بخواهم خود را محدود به رئالیسم جادویی کنم، دستم برای انتخاب آثار بسته میشود.
از سوی دیگر از آنجایی که خودم در رشته علوم سیاسی تحصیل کردهام و از جوانی با جنبشهای آفریقایی آشنایی داشتم، به سراغ کتابهایی رفتم که به جنبشها و درگیریهای سیاسی این کشورها میپرداختند، چنانچه کتاب بعدیام که قرار است از سوی نشر نیلوفر منتشر شود، کتابی با این مضامین است و «قتل رفیق رئیس جمهور» نام دارد که اثر نویسندهای اهل برازاویل (پایتخت کنگو)، به اسم آلن مابانکو است. راوی این رمان نیز پسربچه نوجوانی است و کتاب زبان طنز بسیار قوی و غنیای دارد. در واقع میتوانم اینطور بگویم ابتدا قرار بود آثاری در حوزه رئالیسم جادویی را انتخاب کنم؛ اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم حوزه را وسیعتر کنم.
«دیار خوابگردی» اثر میا کوتو اثری بود که در این مجموعه از سوی نشر افق منتشر شده بود؛ از همین نویسنده کتاب دیگری با عنوان «زیر درختچه یاسمن» به نشر افق دادهام. رمانک دیگری هم از نویسندهای به نام انگوکی وا تیونگو با عنوان «گریه نکن بچهجان» از مجموعه کتابهای پنجمیلیمتری نشر افق به زودی منتشر خواهد شد.
به عنوان آخرین سوال بفرمایید آیا این رمانها به زبان انگلیسی نوشته شدهاند یا شما از روی نسخه ترجمهشده، آنها را به فارسی برگرداندهاید؟
بیشتر کتابها زبان دوم هستند. برای مثال آنگولا و موزامبیک مستعمره پرتغال بودند و نویسندگانی که از این کشورها انتخاب کردم، به زبان پرتغالی نوشته و آثارشان به انگلیسی ترجمه شده است. «قتل رفیق رئیس جمهور» به فرانسه نوشته شده و نویسنده آن تحت تاثیر نویسندگان فرانسوی بود. در نتیجه اغلب این آثار به زبان دیگری نوشته و به انگلیسی ترجمه شدهاند. رمان «انتظار» هم به زبان محلی نوشته شده و به انگلیسی ترجمه شده است.
...
«چوب نروژی» و «کافکا در کرانه» اثر هاروکی موراکامی، «هزار خورشید تابان» و «بادبادک باز» اثر خالد حسینی، «ترانههای شبانه» و «هرگز ترکم مکن» اثر کازوئو ایشیگورو و «کوری» اثر ژوزه ساراماگو برخی از شناختهشدهترین آثار ادبی جهان هستند که با ترجمه غبرایی منتشر شدهاند. از این مترجم دو کتاب «خوابدیدگان بیاختیار» و «فرضیه فراگیر فراموشی»، هردو اثر ادوآردو آگوآلوسا، نویسنده آنگولایی نیز در ماههای گذشته روانه بازار کتاب شدهاند.
رمان «انتظار» اثر گورتی کیوموهندو به همراه بخش پایانی کتاب -که شامل نقد و نظر است- در ۱۴۳ صفحه، به قیمت ۳۵هزار تومان از سوی نشر نیلوفر منتشر شده است.