هفت غاری که در خاورمیانه شگفت‌انگیزترین سفرها را برای نویسنده فراهم آورده‌اند. کتاب «هفت غار» [The seven caves : archaeological explorations in the Middle East] را انسان‌شناس آمریکایی، کارلتون استیو کوون [Carleton S. Coon]، در خلال سال‌های 1939 تا 1956 به نگارش درآورده و در سال 1981 به چاپ رسانده. این کتاب شرح مفصلی است از کاوش هفت غار در منطقه خاورمیانه؛ غارهایی که کانون برخی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌های بشری بوده‌اند.

«هفت غار» [The seven caves : archaeological explorations in the Middle East]  کارلتون استیو کوون [Carleton S. Coon]

نویسنده اطلاعات بسیار ارزشمندی از سرزمین ایران، از طنجه (شهری در مراکش و نزدیک تنگه جبل‌الطارق) و غار بلند بیستون تا ساحل خزر، افغانستان، صحرای سوریه و بسیاری مناطق دیگر به خوانندگان ارائه کرده است. این اثر شامل فرضیاتی هیجان‌انگیز و نتیجه‌گیری‌های میدانی در مورد خاستگاه فرهنگ اروپایی است که در هیچ‌یک از منابع علمی منتشر نشده است.

هنگامی که ورقه یخی شروع به عقب‌نشینی کرد و شکارچیان دوره نوسنگی از سلاح‌هایی استفاده می‌کردند که مشابه آن در قرن‌های بعد یافت شد، تمرکز نویسنده به سمت غارهایی معطوف شد که مردان اروپایی آنها را اشغال کرده بودند. از لحاظ انسانی و شخصی، این کتاب، ماجراهای دراماتیکی را روایت می‌کند که در مکان‌های محیرالعقول کشف این دستاوردهای بزرگ رخ داده بود.

به لطف عنصر کربن 14 (رادیو کربنی که برای عمرسنجی در باستان‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد) و دیگر شگفتی‌های علمی پس از جنگ جهانی دوم، حفاری در غارهای باستانی ماقبل تاریخ به یکی از حرفه‌های هیجان‌انگیز تبدیل شد و بدون شک یکی از مهم‌ترین چهره‌ها در این حوزه آقای کارلتون است. او در این کتاب تعریف می‌کند که چگونه یاد گرفت مکان این غارهای باستانی را پیش‌بینی کند، چگونه به کاوش درون آنها پرداخت و چه چیزهایی پیدا کرد.

او یک روایتگر ماهر است که داستان‌های ماجراجویانه و سوءاستفاده‌های شخصی انسان‌ها از این گنج‌های بشری را در کتابش روایت می‌کند. او که زمانی استاد مردم‌شناسی در دانشگاه پنسیلوانیا، استاد دانشگاه هاروارد و رئیس انجمن انسان‌شناسی آمریکا بود، نظریات مهمی را درباره نژادها مطرح کرد که با وجود تمام سوابق علمی‌اش در مجامع جهانی مورد مناقشه قرار گرفت و برخی دستاوردهایش را در زمره انسان‌شناسی شبه‌علمی در نظر گرفتند.

در واقع ممکن است برخی متخصصان او را به شتابزدگی متهم کنند با اینکه در تألیف آن با بسیاری از متخصصان مشورت کرده یا برترین متخصصان این حوزه، نسخه اولیه کتاب را خوانده‌اند. کتاب بر‌خلاف آثار وزینی از این دست، به نثری ساده و سرراست نوشته شده و پنج سال بعد از حفاری محوطه‌های توصیف شده منتشر شده است.

از آن‌رو که نویسنده خودش حفاری‌ها را انجام داده، از کتاب‌های پرطرفدار باستان‌شناسی خبرنگاران و نویسندگان علمی و حرفه‌ای متمایز است. او در میان گزارش‌های مربوط به کشف و تفسیر غارها، ابزار سنگی، خاک و استخوان، چند داستان ساده از رویدادهای پیش‌آمده برای خود و همسفرانش را بازگو می‌کند؛ هرچند خواننده می‌تواند بدون خواندن این داستان‌ها بازهم از مطالب باستان‌شناسی بهره‌مند شود.

او معتقد است که باستان‌شناسی دوره پارینه‌سنگی نسبت به فیزیک هسته‌ای یا ساختار مغز انسان پیچیدگی و ابهام بسیار کمتری دارد. در بخشی از کتاب می‌گوید: «من از تفسیر روانکاوهای فرویدی مبنی بر‌علاقه به غارها به‌خوبی آگاهم. بارها به من گفته شده این موضوع نشانگر آن است که چهار دست و پا به رحم مادرم برمی‌گردم، در حالی که می‌کوشم از گزند زندگی هر روزه بگریزم و نابالغانه یا حتی شیزوفرنیک پیش می‌روم.»

اگر در این کاوش به صورت نمادین به وضعیت قبلی که همان انسان شکارگر است برگردیم، در واقع به دوره‌ای پا گذاشته‌ایم که نیاکان‌مان بخش عمده حیات گونه ما را در آن طی کرده‌اند. در اروپا و خاورمیانه انسان‌ها گاهی به‌طور متناوب، تا حدود صدهزار سال در غار زندگی می‌کردند. نشر نو با همکاری نشر آسیم و ترجمه فخر‌السادات بصام‌پور، این کتاب را منتشر کرده است.

هفت صبح

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...