محمد سمیر ندا نویسنده مصری برای «دعای اضطراب» [صلاة القلق] به عنوان برنده بوکر عربی ۲۰۲۵ شد.

محمد سمیر ندا نماز دعای اضطراب» [صلاة القلق]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جایزه بین‌المللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) که به عنوان بوکر عربی شناخته می‌شود و معتبرترین جایزه ادبی در جهان عرب است، محمد سمیر ندا نویسنده مصری را برای «دعای اضطراب» به عنوان برنده خود معرفی کرد.

«دعای اضطراب» در سال ۱۹۷۷ می‌گذرد. ساکنان روستای دورافتاده و فراموش‌شده ناج المناسی در قلب مصر، معتقدند که یک میدان مین روستا را احاطه کرده و تلاش برای عبور از آن خطرناک خواهد بود. آنها اطلاعات کمی از دنیای واقعی دارند و تنها می‌دانند از سال ۱۹۶۷ جنگی بین مصر و اسرائیل در جریان بوده و باور دارند دشمن اسرائیلی در تلاش است تا از طریق روستا به مصر نفوذ کند. در همین حال سقوط یک شیء ناشناخته - احتمالاً یک شهاب سنگ یا یک ماهواره - بر روی روستا، موجب یک بیماری همه‌گیر می‌شود و کودکان تازه متولد شده را از ریخت می‌اندازد. با مرور دیدگاه ۸ شخصیت مختلف رمان، تاریخ روستا از نکسه ۱۹۶۷، که در انگلیسی به عنوان جنگ شش روزه شناخته می‌شود، تا این بیماری همه‌گیر، برای خوانندگان روشن می‌شود.

محمد سمیر ندا نویسنده‌ای مصری است که سال ۱۹۷۸ در عراق متولد شد. او در بغداد، قاهره و طرابلس زندگی کرده است.

این کتاب سومین رمان این نویسنده است و ندا با آن موفق به کسب جایزه ۵۰ هزار دلاری بروکر عربی شد. وی نخستین نویسنده مصری است که از سال ۲۰۰۹ موفق به دریافت این جایزه معتبر ادبی شده است.

همچنین به نویسنده برنده و ۵ نویسنده دیگر که به فهرست نهایی این جایزه راه یافته بودند، نفری ۱۰ هزار دلار تعلق گرفت. دیگر نویسندگان فهرست نهایی شامل حمد فال‌الدین برای «دانشمند» از موریتانی، ازهر جرجیس برای «دره پروانه‌ها» از عراق، تیسیر خلف برای «مسیحای اندلس» از سوریه، نادیا نجار برای «لمس نور» از امارات و حنین الصایغ برای «منشور زنان» از لبنان بودند.

کتاب برنده از میان ۱۲۴ کتاب ارسال شده برای رقابت امسال انتخاب و پنجشنبه ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) در نمایشگاه کتاب ابوظبی معرفی شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...