دارون عجم‌اوغلو، جیمز ای. رابینسون و سایمون جانسون به صورت مشترک برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۴ شدند.

دارون عجم‌اوغلو، جیمز ای رابینسون و سایمون جانسون

به گزارش کتاب نیوز به نقل از شرق؛ نخستین بار در سال ۱۹۶۹ اعطای این جایزه راه‌اندازی شد و از آن زمان، هر سال به یک یا چند اقتصاددانی که در آن سال تئوری‌ها و تحقیقات‌شان کارآمد و درخور توجه بوده، اهدا شده است. این جایزه از سوی بانک مرکزی سوئد (Sveriges Riksbank) در سال ۱۹۶۸ و به یاد آلفرد نوبل پایه‌گذاری شد که سپس به‌عنوان نوبل اقتصاد شهرت یافت و در‌واقع بخشی از جوایز پنج‌گانه نوبل که از سوی آلفرد نوبل پایه‌گذاری شده، نبوده است.

کمیته نوبل آکادمی سلطنتی علوم سوئد روز دوشنبه ۱۴ اکتبر با معرفی این سه نفر به‌عنوان برندگان سال اعلام کرد این اقتصاددانان «اهمیت نهادهای اجتماعی را برای شکوفایی یک کشور» نشان داده‌اند و کمک کرده‌اند که درک ما از نابرابری جهانی عمیق تر شود. کمیته نوبل اقتصاد ضمن اعلام این خبر توضیح داد: «تحقیقات آنها بر چگونگی شکل‌گیری نهادها و تأثیر آنها بر رفاه متمرکز است. این یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زمان ما‌ست که تفاوت‌های درآمدی بزرگ بین کشورها را کاهش دهیم».

دارون عجم‌اوغلو [Daron Acemoglu]، اقتصاددان ترکیه‌ای، در سوم سپتامبر ۱۹۶۷ در استانبول متولد شده و از سال ۱۹۹۳ در مؤسسه فناوری ماساچوست تدریس کرده است. او مدال جان بیتس کلارک را در سال ۲۰۰۵ دریافت کرد و در سال ۲۰۱۹ به‌عنوان استاد مؤسسه در MIT انتخاب شد.

او مدرک لیسانس خود را از دانشگاه یورک و دکترای خود را از دانشکده اقتصاد لندن دریافت کرده است. عجم‌اوغلو بیشتر به‌ خاطر کارش در زمینه اقتصاد سیاسی شناخته شده است. او به همراه جانسون و رابینسون [James A. Robinson] که همکاران قدیمی او هستند، صد‌ها مقاله تألیف کرده و به همراه رابینسون کتاب‌های «ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» در سال ۲۰۰۶ و «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند»‌ در سال ۲۰۱۲ را نوشته است. او بار‌ها درباره مسائل سیاسی، نابرابری اقتصادی و انواع سیاست‌های خاص اظهارنظر کرده است.

این اقتصاددان ارمنی‌تبار در فهرست «اقتصاددان‌های زنده و محبوب زیر ۶۰ سال» در سال ۲۰۱۱ در جایگاه سوم قرار گرفت و در سال ۲۰۱۵ به‌عنوان پراستنادترین اقتصاددان ۱۰ سال گذشته بر اساس داده‌های پژوهشی در اقتصاد انتخاب شد.

جیمز ای رابینسون و دارون عجم‌اوغلو در ادامه پژوهش‌های خود کتاب دیگری با عنوان «راه باریک آزادی» را نوشتند که آن پژوهش هم بسیار الهام‌بخش بود و مورد توجه قرار گرفت. آقای عجم‌اوغلو همچنین همراه با دیگر برنده نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ یعنی سایمون جانسون [Simon Johnson]، کتاب دیگری با عنوان «نزاع هزار‌ساله ما بر سر فناوری و بهروزی» نوشت که در آن به این موضوع پرداخته که هرچند نوآوری‌ها می‌توانند به افزایش رفاه، ثروت و بهبود کیفیت انسان‌ها منجر شود، در‌عین‌حال همین نوآوری‌ها می‌توانند نابرابری‌ها را تشدید کرده و مشاغل را از بین ببرند و محیط زیست را تخریب کنند.

سایمون جانسون، اقتصاددان بریتانیایی و استاد کارآفرینی در دانشکده مدیریت اسلون MIT است. مطالعات او بر بحران‌های مالی و نقش نهادهای جهانی در کاهش اثرات این بحران‌ها متمرکز است. او در بسیاری از آثار خود به اهمیت اصلاحات نهادی و اقتصادی برای جلوگیری از فروپاشی‌های مالی تأکید کرده است.

از مارس 2007 تا پایان آگوست 2008 جانسون مشاور اقتصادی صندوق بین‌المللی پول و مدیر بخش تحقیقات آن بود. او همچنین در فاصله سال‌های 2000 تا 2001 یکی از اعضای کمیته مشورتی بورس و سازمان اوراق بهادار ایالات متحده آمریکا بود. این اقتصاددان همچنین علاقه‌مند به قلم‌زدن در رسانه‌هاست و ستون هفتگی در نیویورک‌تایمز، اکونومیک و واشنگتن‌پست دارد.

جیمز رابینسون، استاد دانشگاه شیکاگو و مدیر هیئت علمی مؤسسه پیرسون برای مطالعه و حل منازعات جهانی است. او یک اقتصاددان برجسته در حوزه اقتصاد سیاسی است و تحقیقات تأثیرگذاری در زمینه توسعه سیاسی و اقتصادی و عواملی که ریشه اصلی درگیری هستند، انجام داده است. اغلب مطالعات او درباره رابطه اساسی بین فقر و نهادهای یک جامعه و چگونگی ظهور نهادها در درگیری‌های سیاسی است.

رابینسون علاقه خاصی به آمریکای لاتین و جنوب صحرای آفریقا دارد. او دکترای خود را از دانشگاه ییل، کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه وارویک و کارشناسی خود را از دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن دریافت کرده است. او پیش ‌از این استاد دانشگاه هاروارد بوده است.

از دریافت‌کنندگان قبلی جایزه نوبل اقتصاد می‌توان به کلودیا گلدین، بن برنانکه، داگلاس دایموند، توماس پیکتی و فیلیپ دیبویگ اشاره کرد.

سال گذشته تاریخ‌دان اقتصادی دانشگاه هاورارد کلودیا گلدین جایزه نوبل اقتصاد را برای کارش در افشای علت‌های نابرابری دستمزد و بازار کار میان مردان و زنان برنده شد. خانم گلدین که در سال ۱۹۹۰ اولین زنی بود که در دپارتمان اقتصاد دانشگاه هاروارد مشغول به کار شد، سومین زن برنده جایزه نوبل اقتصاد محسوب می‌شود و اولین زنی است که این جایزه را به ‌تنهایی برنده شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...