کتاب «مکانیک کوانتومی به زبان ساده» [Quantum physics in minutes] نوشته جما لاوندر [Gemma Lavender] با ترجمه بهرام معلمی توسط انتشارات معین به چاپ دوم رسید.

مکانیک کوانتومی به زبان ساده» [Quantum physics in minutes] نوشته جما لاوندر [Gemma Lavender]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، چاپ اول این‌کتاب سال ۹۸ به بازار عرضه شد و حالا نسخه‌های چاپ دومش به کتابفروشی‌ها آمده‌اند.

نویسنده این‌کتاب معتقد است ﺟﻬﺎن ﻓﻴﺰﻳﻚ کوانتومی ﻣﻜﺎن شگفتی اﺳﺖ و در آن، ذرات رﻳـﺰاﺗﻤـی می‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻛﺎرﻫﺎی ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻌﺠﺰه‌آﺳﺎ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ. اﻳﻦ‌ذرات می‌توانند از ﻳﻚﺟﺎ ﻧﺎﭘﺪﻳﺪ و ﻫﻤﺰﻣﺎن در ﻣﻜﺎن دﻳﮕﺮی ﭘﺪﻳـﺪار ﺷـﻮﻧﺪ، ﻳـﺎ ﻋﻠﻴـﺮﻏﻢ اﻳﻦﻛﻪ در دو ﺳﻮی ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺟﻬﺎن هستی‌اند، در ﻳﻚ آن، بین‌شان راﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮار ﺷﻮد. ذرات حقیقی می‌توانند ﺑـﺎ ذرات مجازی، ﻛـﻪ اﻧـﺮژی را از ﺟﻬـﺎن هستی وام می‌گیرند، درآﻣﻴﺰﻧﺪ، و اﻳﻦ ﺑﺮﻫﻢﻛﻨﺶﻫﺎ ﺑﺮ ﻧﻴﺮوﻫایی ﺑﻨﻴـﺎدی ﺣﺎﻛﻢاﻧﺪ ﻛﻪ اﺗﻢها و ﻣﻮﻟﻜﻮلﻫﺎ را ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﻧﮕﻪ می‌دارند، و ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺧـﻮد ﻣﺎده را ﻓﺮاﻫﻢ می‌آورند. در ﻧﺰد آدمﻫﺎی ﻛﺎر ﻧﻴﺎزﻣﻮده و ﻧﺎشی اﻳﻦﻫﺎ ﺟـﺎدو تلقی می‌شوند.

جما لاوندر در این‌کتاب می‌گوید مکانیک کوانتومی گوشه‌ای منزوی و دورافتاده از دنیای علم نیست. این‌شاخه از علم در پس تقریبا هرجنبه و حوزه‌ای از فیزیک، شیمی و حتی زیست‌شناسی حضور و وجود دارد؛ از الکترون‌ها گرفته تا اخترفیزیک و از پزشکی تا علم مواد. فناوری‌های نو، منابع انرژی جدید و بهره‌گیری از رایانه‌های کوانتومی، همه جزئی از آینده کوانتومی به شمار می‌آیند.

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

از دیدگاه فلسفی، مهم ترین اثر مکانیک کوانتومی این است که آیا برای ما امکان آزادی اراده (اختیار) فراهم می آورد یا خیر. بسیاری از فیزیکدانان کوانتومی و فیلسوفان بر این باورند که جبر (در مقابل اختیار)، که بنابر آن جهان هستی قابل پیش‌بینی است، به تمامی کنش‌ها و تصمیم‌های اساسا قابل پیش‌بینی ما نیز می‌انجامد (البته، اگر آدمی قدرت محاسبه، فهم و درک کاملی از فرایند های جاری و دسترسی به تمامی اطلاعات ضروری درباره جهان هستی، داشته باشد). برعکس، برخی نیز بر این باورند که اتفاقی یا تصادفی بودن احتمالاتی مکانیک کوانتومی عملا آزادی اراده را سلب می کند: اگر هیچ چیز دقیقا پیش بینی پذیر نباشد، در واقع نمی توانیم بگوییم نتیجه اعمالمان چه خواهد بود. در هر حال، آزادی اراده (اختیار) یک توهم است.

چاپ دوم این‌کتاب با ۴۲۲ صفحه و قیمت ۹۷ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...