زندگینامه و شرح فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی آیت‌الله روح‌الله کمالوند با قلم کامران عاروان در قالب شخصیت‌های مانا توسط سوره مهر منتشر شد.

روح‌الله کمالوند  کامران عاروان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایسنا، مجموعه پژوهشی «شخصیت‌های مانا» با هدف ارائه الگوهای موفق، به زندگی شخصیت‌های نیکنامی می‌پردازد که در عرصه‌ دانش، فرهنگ، سیاست و اجتماع در ایران معاصر زیسته و درگذشته‌اند. این مجموعه که برای عموم مخاطبان بویژه جوانان و دانشگاهیان تهیه شده برآیند احساس ضرورتی است که در پهنه ارائه آثار دقیق و مستند از زندگانی افراد تأثیرگذار پدید آمده‌است. از این رو پژوهشگران دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری که تجربه‌ای در شرح حال‌نویسی داشتند، گروهی را با عنوان شخصیت‌های مانا تشکیل دادند. این گروه یکصد تن از شخصیت‌های مشهور یا کم‌آوازه معاصر را برگزید تا در مجموعه‌ای به شرح احوال، فعالیت‌ها، آراء و اندیشه‌ها، آثار و دیگر تکاپوهای زندگی شخصیت‌های مورد نظر پرداخته، آنان را به شیوه محققانه، علمی و مستند، در حدود یکصد صفحه، به مخاطبان معرفی کند.

یکی از افراد مطرح در قرن معاصر آیت‌الله کمالوند است کارنامه درخشانی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دارد؛ بخش مهمی از زندگی او با وقایع آغازین انقلاب اسلامی پیوند خورده است. شاید این نزدیکی به زمان وقوع خیال محقق را آسوده سازد که تمام منابعِ رویدادها به آسانی در دسترس او قرار دارند، اما با کمی دقت و با نکته‌بینی می‌توان فهمید که در دل وقایع انقلاب اسلامی ابهامات و سؤالات زیادی وجود دارد که مورخ و محقق را برای مدتی به خود مشغول خواهد کرد.

این اثر پژوهشی متکی بر روش توصیف و تحلیل تاریخی است. گاهی توصیفی است و گاهی ترکیبی از توصیف و تحلیل تا شاید بخشی از رخدادهای مرتبط با آیت الله کمالوند روشن شود. در نگارش زندگی آیت‌الله کمالوند چهار موضوع دنبال شد:

۱- برخی شخصیت‌ها منطقه‌مدارند و برخی ایرانمدار. چه بسیار بودند از خوانین و شیوخ و علما و تحصیلکردگان علوم جدید که تنها در منطقة آبا و اجدادی مهم و مدار تصمیم‌گیری بودند، همچنین برخی شخصیت‌ها از مرزهای ایل و طایفه و منطقه فراتر رفته و منشاء تصمیم‌هایی می‌شوند که حاصلش نه برای اندک مردمان که برای قاطبة مردم کشور تأثیرگذار بوده است. یکی از این علمای ایران‌مدار آیتالله روح‌الله کمالوند است که در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ شمسی به میدان سیاست وارد شد و تأثیری جدی از خود به یادگار گذاشت.

۲- بررسی و تحلیل جایگاه تاریخی روحانیت و درک ضرورت ایجاد حوزه‌های علمیه در دوره پهلوی اول که آیت‌الله کمالوند در این‌باره نقش مهمی ایفا کرده است. حضور وی در کنار سازمان‌دهندگان نهاد روحانیت مستقر در ایران، یعنی آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری و سیدحسین بروجردی، و ایجاد حوزه علمیه کمالیه در خرم‌آباد، اهمیت ویژه‌ای دارد.

۳- نقش نمایندگی نهاد روحانیت که به عهدة آیت‌الله کمالوند گذاشته شده بود تا در مذاکرات میان حکومت و روحانیت شرکت کند، به میزان قابل توجهی چشمگیر و حافظ شأن و جایگاه روحانیت بوده است.

۴- اصل پایانی شناخت جایگاه و اقدامات اجتماعی آیت‌الله کمالوند در منطقه غرب ایران است که خود را پیرو شیوه‌های سنتی و قدیمی روحانیون نمیدانست؛ بویژه در لرستان و بخش‌های پیرامونی آن، که در فقر فرهنگی و اقتصادی و مشکلات قبیله‌ای و اجتماعی به‌ سر می‌بردند. بنابراین دست توانمندی جهت ایجاد شرایط بهتر برای آن جامعه به شمار می‌رفت.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...