کتاب «الحکمة البالغة؛ شرح کلمات قصار امام امیرالمومنین(ع)» اثر سید ابوالحسن دستغیب شیرازی و ترجمه مرتضی رحیمی نژاد و تحت اشراف آیت الله سیدعلی اصغر دستغیب در ۵۵۲ صفحه منتشر شد.

الحکمة البالغة؛ شرح کلمات قصار امام امیرالمومنین (ع)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کلمات امیرالمومنین امام علی (ع) همواره برای دانشمندان مایه شگفتی و مرکز توجه بوده است، و هر یک به فراخور دانش خویش اظهار ارادتی نموده و آثاری در این زمینه پدید آورده اند. مرحوم سید ابوالحسن دستغیب در اثر پیشرو با رویکردی متفاوت با تلاش‌های گذشتگان، منتخبی از کلمات قصار امیرالمومنین (ع) را با بهره‌گیری از جملات و اشعار مشابه و همانند (اشباح و نظایر) از میان گفتار حکماً، ادبای ادب، معصومین (ع) و امام علی (ع) شرح داده است.

این اثر مشتمل بر شرح ۴۸۹ کلمه قصار از حضرت علی (ع) است.

برشی از اثر

در فراز ۲۸۴ از امیرالمومنین (ع) آمده است: هرگاه کاری را انجام دادی، همچون کسی باش که آن را انجام نداده است.

این سخن به معنای بزرگی همت و اراده بلند است، مانند آن که هرگاه به فقیر مالی را بخشیدی و یا کاری نیک برای کسی انجام دادی، در پیش خودت بزرگی نیاید.

بیابان نشینی در روز عید قربان شتری را کشت و از آن پس در هر مجلسی که می‌نشست، می‌گفت: من در روز عید قربان شتری را قربانی کردم، آن اندازه این را در همین جا می‌گفت که مردم او را نکوهش کرده، گفتند: چقدر این حرف را در همه جا به رخ می‌کشی و می‌گویی؟ و او گفت: خداوند گوسفندی را ذبح کرده، آن را در قرآن آورده و فرموده است: «و او را در ازای قربانی بزرگی باز رهانیدیم»، حالا من بزرگ‌تر از آن کشتم، چرا آن را تکرار نکنم؟

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...