کتاب «هنر آرامش(ماجراجویی در سفر به ناکجا)» [The art of stillness: adventures in going nowhere] نوشته پیکو آیر [Pico Iyer] با ترجمه رضا اسکندری آذر توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

هنر آرامش(ماجراجویی در سفر به ناکجا)» [The art of stillness: adventures in going nowhere]  پیکو آیر [Pico Iyer

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب درباره کسانی است که زندگی خود را وقف پیدا کردن آرامش می‌کنند؛ افرادی مثل لئونارد کوهن، خواننده‌ سرشناس جهانی که لذت‌های ناشی از زندگی تجملاتی‌اش را فرو گذاشت و در صومعه‌ای واقع در کوهستان به تمرین ذن پرداخت. و یا متیو ریکارد که با داشتن دکترای میکروبیولوژی، حرفه‌ آتیه‌دارش را رها کرد تا یک راهب تبتی شود.

خواندن این‌کتاب باعث می‌شود مخاطب به پاسخ این‌سوال برسد که چرا نویسنده‌ای مثل پیکو آیر که تمام عمر در گشت وگذار بوده و از اتیوپی تا کوبا و کاتماندو و باقی نقاط دنیا رفته، به این باور رسیده که ساکت و آرام نشستن در یک اتاق می‌تواند اوج ماجراجویی باشد؟ او پاسخ این سؤال را در کتاب «هنر آرامش» می‌دهد.

در مقدمه این‌کتاب آمده است:

«شخصاً نه در کلیسایی عضو هستم و نه در فرقه و مسلکی؛ هرگز هم در هیچ گروه مدیتیشن و یوگایی (و در کل هیچ گروهی) عضو نشدم. این کتاب درباره این است که چطور آدم سعی می‌کند مراقب عزیزانش باشد، کارش را انجام بدهد، و در این دنیای عجول و دیوانه‌وار جهت حرکتش را حفظ کند. این کتاب را عمداً کوتاه نوشتم تا در یک نشست بخوانید و بلافاصله برگردید سراغ زندگی پرمشغله (و احتمالاً زیادی پرمشغله‌) خودتان.»

این‌کتاب با ۶۴ صفحه و قیمت ۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...