تا ابد «خدای چیزهای کوچک» | آرملان امروز


بیست سال پیش «خدای چیزهای کوچک» با چهار ترجمه به فارسی منتشر شد؛ رمانی که یک سال پیش از آن برنده جایزه بوکر شده بود و تا بیست سال بعدش تنها کتابِ داستانیِ نویسنده‌اش بود. بیست سال بعد، آرونداتی روی [Arundhati Roy] یک رمان دیگر هم منتشر کرد، اما هم‌چنان این «خدای چیزهای کوچک» بود که شاهکارش به شمار می‌رفت و هنوز هم؛ رمانی که به تعبیرِ جان برجر رمان‌نویس فقید بریتانیایی و برنده جایزه بوکر، «شاهکار بی‌نظیری که هرگز مثل آن نوشته نشده و نخواهد شد.» و به گفته جان آپدایک نویسنده‌ی شهیر آمریکاییِ برنده جایزه پولیتزر، «رمانی جاه‌طلبانه، و اثرِ هنریِ هوشمندانه‌‌یی، که زبان خاص و ویژه‌ خود را ابداع کرده است.»

حلاصه رمان خدای چیزهای کوچک» The God of small things آرونداتی روی [Arundhati Roy]

«خدای چیزهای کوچک» از زمان انتشارش در 1997 تا امروز، یکی از خواندنی‌ترین و درخشان‌ترین آثار ادبی در ادبیات هندوستان و جهان بوده است. ادبیات هند تا پیش از آرونداتی روی، با نام‌های رابیندرانات تاگور، سلمان رشدی و ر.ک. نارایان شناخته می‌شد، اما پس از انتشارِ «خدای چیزهای کوچک»، نام آرونداتی روی نیز به این نام‌های بزرگ پیوست و امروز از این رمان به عنوان یک اثر کلاسیک یاد می‌شود؛ اثری که آن را در کنار آثار بزرگِ نویسنده‌هایی چون گابریل گارسیا مارکز، چارلز دیکنز، جیمز جویس، ویلیام فاکنر، جوزف کنراد و ماسل پروست قرار می‌دهند. همین اهمیت است که ضرورتِ ترجمه‌ای تازه، دقیق و درست را می‌طلبید؛ ترجمه خوبِ سیروس نورآبادی در نشر نقش جهان، با مقدمه جان آپدایک، بارِ دیگر «خدای چیزهای کوچک» را به خوانندگان فارسی معرفی کرده است تا لذتِ بی‌مثالِ یک داستانِ درخشان را به همه‌ی ما بدهد.

«خدای چیزهای کوچک» شاهکاری است که از همان ابتدا که در سال 1997 منتشر شد، به صف کلاسیک‌های بزرگ جهان پیوست؛ در آغاز جایزه‌ بوکر را از آن خود کرد و به پرفروش‌ترین کتاب سال تبدیل شد و تا به امروز به بیش از چهل زبان ترجمه شده است. در طول این بیست سال، جایگاه «خدای چیزهای کوچک» در ادبیات جهان بزرگ‌تر شده است؛ تاجایی‌که به فهرست صد رمان برتر قرن بیستمِ گاردین راه یافت، یکی از چهل رمان خواندنی به انتخاب ایندیپندنت و یکی از صد رمان خانوادگی و پاپیولار به انتخاب بوک‌ریوت شد، و در نوامبر 2019 سرویس جهانی بی‌بی‌سی (بی‌بی‌سی‌آرت) در فهرست «صد کتابِ الهام‌بخش جهان» از قرن نوزده تا بیست‌ویک، از آن به‌عنوان هشتمین کتابی که جهان را شکل داد، نام برده است.

«خدای چیزهای کوچک» در سطح روییِ خود، داستان خواهر و برادرِ دوقلویی است به ‌نام راحل و استا که مدام در زمان به گذشته (هفت سالگی راحل و استا، 1969) و حال (31 سالگی راحل و استا، 1993) کشیده می‌شوند. اما در لایه‌ زیرین خود، مفاهیم عمیق انسانی چون عشق، فقدان، خیانت، و تجاوز را در بستر تاریخ و اسطوره و مذهب می‌کاود، آن‌طور که خودِ آرونداتی روی می‌گوید: «برای من چیزی که نوشتن خدای چیزهای کوچک را به تجربه‌ای ارزشمند تبدیل کرد این است که مردم در سراسر دنیا با این کتاب ارتباط برقرار کرده‌اند، اینکه این کتاب به ‌نوعی بر نقطه‌یی عمیق در وجود انسان دست می‌گذارد.»؛ نقطه‌ای که در آن، آمو، مادرِ دوقلوها، به تعبیرِ حافظ، در دایره پرگار، سرگردان است و در این سرگردانی، با عشقِ جنون‌آمیزش ما را در لذتِ نابِ رمان با نثر و زبانی درخشان پیش می‌برد...

نثرِ شاعرانه و موسیقاییِ آرونداتی روی با قدرتِ جادویی و اسطوره‌ییِ داستانی‌اش ، خواننده را به یادِ «صدسال تنهایی» مارکز و رئالیسمِ جادویی‌اش می‌اندازد؛ آن‌طور كه در هند نیز او را با گابریل گارسیا ماركزی کلمبیایی مقایسه می‌كنند. با وجود این، شگفت‌ترین رویدادهایی كه در «خدای چیزهای كوچك» اتفاق می‌افتد، از مرزهای تخیلِ او فراتر می‌رود و تصویری ناب از ادبیات پیش چشم ما می‌گذارد که تا ابد رهای‌مان نمی‌کند... ما با «خدای چیزهای کوچک» به جنون، امید، ایمان، عشق و لذتِ بی‌پایانِ عشق‌ورزی و عشق‌بازی می‌رسیم و با آن دیوانه‌وار از مرزهای خیال و واقعیت عبور می‌کنیم؛ همان‌طور که آرونداتی روی در داستانش می‌گوید:
آمو خندید.
«بله مارگارت»؛ آمو فکر می‌کرد. «ما هم این کار را می‌کنیم. بارها و بارها...»
او چشم‌های بسته‌ی مرد را بوسید و ایستاد. ولوتا در همان حال که پشتش به درخت جوزالجنان بود، دورشدن زن را با نگاهش دنبال می‌کرد. او یک گُل سُرخِ خشک در میان گیسوانش داشت.
برگشت تا یک‌باردیگر بگوید «فردا».
فردا...

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...