رمان «تخم‌مرغ‌های شوم» [Роковые яйца یا The Fatal Eggs] نوشته میخائیل بولگاکف با ترجمه بابک شهاب توسط نشر برج منتشر شد.

تخم‌مرغ‌های شوم» [Роковые яйца یا The Fatal Eggs]  میخائیل بولگاکف

به گزارش کتاب نیوز، میخائیل بولگاکف نویسنده، پزشک و نمایشنامه‌نویس مشهور روسی در نیمه‌ی اول قرن بیستم است. مشهورترین اثر او مرشد و مارگاریتا، از شاهکارهای ادبی قرن بیستم است.

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

تخم‌مرغ‌های شوم هجویه‌ای درخشان و تخیلی، اما بسیار واقع‌گرایانه از دخالت دیکتاتوری در علم است؛ روایتی است از حکومت‌های ناکارآمدی که می‌خواهند جباریتشان را به علم نیز تحمیل کنند و سپس فاجعه می‌آفرینند.
پروفسور جانورشناسی موفق به کشف علمی بی‌سابقه‌ای می‌شود، اما کارشناسان کوته‌فکر، بدون تعمق کافی در ماهیت این پدیده‌ی علمی، بر آن می‌شوند تا از نتایج این کشف در جهت اهداف‌ خودشان استفاده کنند. در فضایی مسموم به زهرِ همراهانِ همیشگی تمدن بشر، یعنی دیوان‌سالاری و سهل‌انگاری، دنیای علم بار دیگر نشان می‌دهد هیچ‌گونه فشاری را برنمی‌تابد. پیامدهای چنین دخالت‌هایی معمولاً غیرقابل‌پیش‌بینی و تقریباً همیشه مصیبت‌بارند.

«تخم‌مرغ‌های شوم» نوشته میخائیل بولگاکف در 160 صفحه و قیمت 26 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...