ترجمه رمان «مرشد و مارگاریتا» اثر میخائیل بولگاکف توسط نشر نو به چاپ بیست و سوم رسید.

به گزارش مهر، رمان «مرشد و مارگاریتا» نوشته میخائیل بولگاکف با ترجمه عباس میلانی به‌تازگی توسط نشر نو به چاپ بیست و سوم رسیده است.

اولین‌چاپ این‌ترجمه سال ۶۲ عرضه شد. چاپ‌های بیست‌واول و بیست‌ودومش نیز به‌ترتیب زمستان ۹۷ و بهار ۹۸ به بازار نشر آمدند.

«مرشد و مارگاریتا» یکی از مشهورترین و مهم‌ترین آثار ادبیات روسیه محسوب می‌شود که ۲۵ سال پس از درگذشت نویسنده‌اش اجازه چاپ گرفت و منتشر شد. با گذشت یک شب از چاپ این کتاب، ۳۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت. زمان درگذشت بولگاکف جز همسر و تعدادی از دوستان نزدیک‌اش کسی از وجود این رمان خبر نداشت. بولگاکف ۱۳ سال پایانی عمر خود را صرف نوشتن این کتاب کرد.

پس از چاپ کتاب و فروش یک‌شبه نسخه‌های آن، هر جلد «مرشد و مارگاریتا» چندبرابر قیمت به‌فروش می‌رفت. این رمان که به خیلی از زبان‌ها ترجمه شده، ۳ داستان موازی دارد که درباره سفر شیطان به مسکو، داستان پیلاطس، فرماندار رومی و به صلیب‌کشیدن مسیح و عشق مرشد و مارگریتا هستند.

چاپ بیست و سوم این‌کتاب با ۴۴۳ صفحه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...