کتاب «متافیزیک از منظر ویتگنشتاین» تالیف امیررضا جوادی توسط نشر هرمس منتشر شد.

متافیزیک از منظر ویتگنشتاین امیررضا جوادی

به گزارش کتاب نیوز، نویسنده در این کتاب بعد از مرور زندگی ویتگنشتاین و تعریف متافیزیک، به بررسی سیر تاریخی اندیشه‌ی متافیزیکی می‌پردازد و بعد از آن موضوعاتی همچون متافیزیک در فلسفه‌ی تحلیلی و دوره‌های فکری ویتگنشتاین را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. کتاب «متافیزیک از منظر ویتگنشتاین» سه فصل دارد: مبانی اندیشه‌ی متقدم و متأخر ویتگنشتاین، ویتگنشتاین و متافیزیک، نتیجه‌گیری.

امیررضا جوادی متولد 1366 تهران و دارای کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه شهید بهشتی است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
آن‌گاه که از زندگی دست می‌کشیم و به گوشه‌ای می‌رویم و به تفکر در باب آنچه تاکنون به زبان رانده‌ایم می‌اندیشیم، با مسائل شگرفی روبه‌رو می‌شویم و حیرت می‌کنیم که چطور توانسته‌ایم تا به حال با این زبان غیر دقیق و گنگ و پرابهام مقصود خود را برسانیم و منظور دیگری را بفهمیم و در یک کلام زندگی کنیم. مطابق با نظر ویتگنشتاین اکنون درست در وضعیتی قرار داریم که لازم است تحت معالجه و درمان قرار بگیریم!


«متافیزیک از منظر ویتگنشتاین» به قلم امیررضا جوادی در 442 صفحه و با قیمت 110هزار تومان توسط نشر هرمس منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...