امروزه کتابخانه‌ها بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارند. کتابخانه‌ها در دنیای امروز نه صرفا مخزنی برای کتب گوناگون که پناهگاهی علیه یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل زمانه‌مان هستند: دسترسی نابرابر به تحصیل، مشاغل و اطلاعات.

جان پالفری [john palfrey]، کتابخانه مجازی: چرا کتابخانه‌ها در عصر گوگل بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند» [Bibliotech: Why Libraries Matter More Than Ever in the Age of Google]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، معلم و متخصص حوزه تکنولوژی، جان پالفری [john palfrey]، در کتاب «کتابخانه مجازی: چرا کتابخانه‌ها در عصر گوگل بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند» [Bibliotech: Why Libraries Matter More Than Ever in the Age of Google] به بسط این نکته می‌پردازد که هر کس بخواهد در مسائل قرن بیست و یکم مشارکت داشته باشد نیاز دارد تا مخازنِ عظیم اطلاعات آنلاین را بشناسد و بداند چطور از آن‌ها استفاده کند.

امروزه کتابخانه‌ها، به‌عنوان محلی که امکان پرورش این مهارت‌ها و همچنین دسترسی به اطلاعات را فراهم می‌کند، بیش از هر زمان دیگر در خطرند. برای آن‌که بتوانیم در جهان مدرن و رو به پیشرفت‌مان زنده بمانیم و بتوانیم از سرمایه‌گذاری دولت‌ها که هر روز نسبت به پیش کمتر می‌شوند بیشترین استفاده را ببریم، کتابخانه‌ها باید به سریع‌ترین شکل وارد آینده دیجیتالی شوند؛ آن هم با چاپ دیجیتالی مطالب و احراز اطمینان از این امر که مطالب‌شان به صورت آنلاین در دسترس همگان قرار دارد.

نویسنده‌ کتاب که ریاست کتابخانه‌ عمومی دیجیتال (Digital Public Library) را برعهده دارد، در فصل نخست کتاب از سیاستِ بشردوستانه‌ی کتابخانه‌های عمومی و رایگان دفاع می‌کند و از این رهگذر از «جاشوا بِیت» یاد می‌کند که در سال 1852 با اختصاص مبلغِ پنجاه هزار دلار کتابخانه‌ عمومی بوستون را بنا نهاد. او می‌نویسد: «در اثر تغییراتی که انقلابِ دیجیتال پدید آورده، کتابخانه‌ها و کتابداران با طوفانی بی‌مانند مواجه‌اند. کتابداران امروزه با مسائلی دست به گریبانند که نمی‌توان آن‌ها را با منابع فعلی رفع و رجوع کرد» (ص23). موج‌های انقلاب دیجیتال سبب شد «گردآورندگان» و «نگهبانانِ» اطلاعات دیگر معنایی در دنیای امروزه‌ی ما نداشته باشند. کتابخانه‌ها که با کمبود منابع مالی مواجه‌اند، قادر نیستند پا به پای سیلِ اطلاعات دیجیتال و چاپی پیش بروند.

پالفری استدلال می‌کند که باید از کتابخانه‌های عمومی به عنوان مؤسسات محوری حامی دموکراسی حمایت کرد، چراکه «دانشی که کتابخانه‌ها به اعضای خود پیشکش می‌کنند و کمکی که کتابداران در این زمینه انجام می‌دهند، قلب تپنده یک جمهوریِ آگاه و دانا است» (ص10). نویسنده در ادامه، ضمن تشریح شیوه‌های استفاده از کتابخانه‌ها و همچنین راهبردهای تکنولوژی امروزه برای کتابخانه‌ها، تاکید می‌کند که جامعه باید از فضاهای عمومی کتابخانه‌ها حراست کند و آنان را با راهبردهای دیجیتال بیامیزد، چراکه این دو در کنار یکدیگر می‌توانند نقشی کلیدی در آینده ایفا کنند.
وی سپس بر کسانی که در مدارس و کتابخانه‌ها در این راه قدم گذاشته‌اند انگشت می‌گذارد و نکات مثبت اقدام آنان را برمی‌شمارد. او همچنین از تلاش‌هایی نام می‌برد که در سراسر دنیا برای به اشتراک گذاشتن حجم عظیمی از منابع به صورت عمومی انجام شده و همچنین به مسائل متعددی که سد راه این حرکت‌اند اشاره می‌کند.

فصول این کتاب به ترتیب عبارتند از:
فصل نخست: بحران: طوفانی بی‌نظیر
فصل دوم: مشتریان: چگونه از کتابخانه‌ها بهره جوییم
فصل سوم: فضاها: رابطه‌ی میان مسائل مجازی و عینی
فصل چهارم: برنامه‌ها: ابرِ کامپیوتری چه معنایی برای کتابخانه‌ها دارد
فصل پنجم: هک کردنِ کتابخانه‌ها: چگونه آینده را بسازیم
فصل ششم: شبکه‌ها: شبکه‌ی انسانی کتابدارها
فصل هفتم: حفاظت: نه رقابت، بلکه همکاری برای حفاظت از فرهنگ
فصل هشتم: تحصیلات: کتابخانه‌ها و نوآموزانِ متصل به اینترنت
فصل نهم: قانون: چرا حق کپی‌رایت و حریم شخصی انقدر اهمیت دارد
فصل دهم: نتیجه‌گیری: چه چیزی در معرض خطر قرار دارد

کتاب «کتابخانه مجازی: چرا کتابخانه‌ها در عصر گوگل بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند» را انتشارات بیسیک بوکز در 240 صفحه منتشر کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...