چاپ دوم کتاب «سخنی در نافرمانی» [On disobedience : why freedom means saying "no" to power] اثر اریک فروم [Erich Fromm] منتشر شد..

«سخنی در نافرمانی» [On disobedience : why freedom means saying "no" to power] اثر اریک فروم [Erich Fromm]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، چاپ دوم کتاب روانشناسی اجتماعی «سخنی در نافرمانی» با ترجمه محمدرضا مکوندی در 92صفحه و قیمت ۸۵ هزار تومان توسط انتشارات مروارید به بازار ارائه شد.

در این کتاب، یکی از بزرگان روان‌شناسی و جامعه شناسی قرن بیستم، اریک فروم، اهمیت نافرمانی و صدای اصیل فرد را در فرهنگ مدرن توضیح داده است. این کتاب که امروزه همانقدر تازه و به روز است که در زمان انتشارش بود مجموعه‌ای از مقالات تحریک‌آمیز است، از جمله عنوان مقدمه‌ی آن که خود حاکی از خود عمل مخالفت است - انتخاب‌عدم انطباق، «نه» گفتن به صاحبان قدرت. نافرمانی برای یک جامعه انسانی ضروری است، هم برای تضمین حفظ نوع بشر و هم برای اینکه یک فرد بتواند احساس واقعی خود را بازیابد.

اریک فروم روان‌کاو، جامعه‌شناس آمریکایی-آلمانی‌تبار، روان‌شناس اجتماعی مکتب فرانکفورت و همچنین یک سوسیال دموکرات و از فیلسوفان مکتب اومانیستی است. او در آثارش کوشید تا ارتباط متقابل روان‌شناسی و جامعه را شرح دهد و معتقد بود که با به‌کار بستن اصول روانکاوی، به عنوان علاج مشکلات و بیماری‌های فرهنگی بشر، راهی به سوی تحقّق یک «جامعه‌ی معقول» و متعادل از لحاظ روانی خواهد یافت.

فروم در صفحات آغازین این کتاب آورده است:

گزینه‌هایی که انسان با آن‌ها روبه‌روست، یا فرار از مسئولیت‌هایی است که آزادی بر عهده او می‌گذارد و پناه بردن به وابستگی‌های جدید و گردن نهادن به آن‌ها است، و یا پیش رفتن تا تحقیق کامل آزادی بی‌چون و چرا که بر پایه فردیت و منحصر به فردی انسان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...