کتاب «بنیادهای تئوریک نوسازی روانی» نوشته سعید عبدالملکی توسط نشر وانیا منتشر شد.

به گزارش مهر، نویسنده کتاب که عضو هیئت‌علمی دانشگاه و پژوهشگر روان‌شناسی سیاسی و روان‌شناسی توسعه است، در این کتاب در پی یافتن یک رابطه معنادار میان روان‌شناسی و توسعه بوده است. به‌همین دلیل در کتاب مورد نظر با ارائه یک سرفصل آکادمیک، درصدد طرح بنیادهای تئوریک این مفهوم برآمده است.

عبدالملکی معتقد است در پس رفتارها و باورهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مربوط به توسعه، یک عامل روانی بنیادین نهفته است که هم می‌تواند مخرب و ضد توسعه عمل کند و هم تسهیل‌کننده روند توسعه‌یافتگی باشد که این مهم نیازمند رمزگشایی است. از این چشم‌انداز؛ توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی قبل از آنکه امری اقتصادی باشند، مقوله‌ای روان‌شناختی‌اند. به عبارت بهتر، توسعه قبل از هر چیز از توسعه ذهنی، روانی و رفتاری و همچنین؛ توانمندسازی روان‌شناختی تک‌تک افراد یک جامعه سرچشمه می‌گیرد و سپس منجر به توسعه ملی می‌شود و تا این مهم صورت نگیرد توسعه یافتگی ملی فراگیر و متوازن بیشتر شبیه یک آرزو است تا واقعیت!

مطالب کتاب پیش رو در ۹ فصل گردآوری شده که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: «کلیات»، «ذهن و توسعه»، «رفتار و توسعه»، «هوش، خلاقیت و توسعه»، «روان‌شناسی اخلاق و توسعه»، «سرمایه‌های عالی روانی و توسعه»، «روان‌شناسی فرهنگی و توسعه»، «هویت و توسعه» و «توسعه و پیامدها».

فصل اول کتاب هم که «کلیات» نام دارد، در برگیرنده این بخش‌هاست: «چارچوب مفهومی کتاب»، «نسبت روان‌شناسی با توسعه»، «نسبت ایرانیان با توسعه (یک تحلیل روان‌شناختی)» و «این کتاب چه می‌گوید؟»

این کتاب با ۲۵۸ صفحه و قیمت ۴۲ هزار تومان منتشر شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...