کتاب «جامعه‌شناسی تفاخر؛ سنخ‌شناسی و ذات‌انگاری فرهنگی» نوشته محسن سلیمانی فاخر منتشر شد.

جامعه‌شناسی تفاخر؛ سنخ‌شناسی و ذات‌انگاری فرهنگی محسن سلیمانی فاخر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ٢٣٠ صفحه و با قیمت ۶۰ هزار تومان در انتشارات آوای فرزانه منتشر و راهی بازار نشر شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: در دوران تحولات پرشتاب، واکاوی ‌خود برای تداوم فرهنگی یک ضرورت است. بدون چنین بازاندیشی‌هایی یک فرهنگ و سنت امکان مواجهه فعال با وضعیت‌های جدید اجتماعی را از دست می‌دهد. فرهنگ ایرانی دارای امکان‌ها و موانع خاص خویش است که بازشناسی آن‌ها از منظر وجودشناسانه درونی، می‌تواند به توان این سنت در مواجهه با امر نو و تعامل با دیگر سنت‌ها بیفزاید.

به زعم مولف، هدف از این‌گونه اثر جامعه‌شناسانه، «برانگیختن آگاهی انتقادی» و «خودکاوی فرهنگی» است تا موانع تحریف ارتباطات درون خویش بازشناسانده شود به طوری‌که اولا در درون سنت خویش قرار داشته باشد و ثانیا به تعبیر فرانکفورتی‌ها «نقد درونی» تناقضات میان «واقعیت» و «ایده‌آل‌های اجتماعی» باشد.

در مقدمه کتاب آمده است: «جامعه‌شناسی در درون هر تمدنی اگر بخواهد روایی باشد باید با غور در تجربه تاریخی و البته نوشونده آن تمدن، بنای خویش را بنیان نهد. لذا با نگاه نظریه‌پردازانه جامعه‌شناسی، مصداق‌های جامعه ایرانی این بیماری روزافزون و اپیدمی جامعه یعنی «تفاخر و خودنمایی» مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است.»

در بخشی دیگر از کتاب «جامعه‌شناسی تفاخر» می‌خوانیم: «اشتیاق غیرمتعارف به کسب منزلت، از مسائل فرهنگی ایران معاصر است. در هر جامعه‌ای کسب منزلت و شأن از جمله مهم‌ترین امتیازهای اجتماعی است که برانگیزاننده کنش فردی و جمعی است اما این وضعیت در ایران امروز و از رهگذر چندین تحول تاریخی، وضعیتی بیمارگونه یافته است که جلوه‌های آن را در ساحت‌های مختلف زندگی اجتماعی می‌توان بازشناخت.»

«طرح مسئله و مسیر مداقه»، «تفاخر و مصرف‌گرایی»، «شوق منزلت»، «خودنمایی و هویت اجتماعی»، «خودستایی متقابل و مبادله‌ای» و «خودشیفتگی تاریخی ایرانیان» فصل‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...