آهنگ-برنادت-به-روایت-هنری-کینگ

مقامات محلی حکومت، چشمه را محصور و برداشت آب از آن را ممنوع کرده‌اند... کشیش محلی به دیدار اسقف اعظم رفته است تا تقاضای تشکیل کمیته‌ی حقیقت‌یاب بدهد... «سیاست» کلیسا در این باره همچنان «عدم دخالت» است... رفتار مقامات محلی چه از سر بی‌ایمانی به معجزه باشد چه از روی ترس از نتایج پذیرش معجزه، برای «حفظ قدرت» قابل توجیه است؛ اما منطق اسقف برای محافظت از چیست؟... اسقف به ظاهر نماینده‌ی ایمان است اما در عمل

مقامات محلی حکومت، چشمه را محصور و برداشت آب از آن را ممنوع کرده‌اند؛ اما مردم همچنان برای شفای بیماران به چشمه پناه می‌برند.
...
کشیش محلی به دیدار اسقف اعظم رفته است تا تقاضای تشکیل کمیته‌ی حقیقت‌یاب بدهد.
اسقف می‌گوید: «سیاست» کلیسا در این باره همچنان «عدم دخالت» است... اگر این بانو واقعا مریم مقدس است، پس هیچ کاری برایش «غیرممکن» نیست، حتی گرفتن دستور از پادشاه!
...
رفتار مقامات محلی  چه از سر بی‌ایمانی به معجزه باشد چه از روی ترس از نتایج پذیرش معجزه، برای «حفظ قدرت» قابل توجیه است؛ اما منطق اسقف برای محافظت از چیست؟
در این جدال میان عقل معاش و ایمان به غیب، کلیسا سکوت کرده است و به دنبال فرصت؛ فرصت فرار از شکستی دوباره. فرصتی برای ایستادن در کنار برنده‌ی «قطعی». اسقف به ظاهر نماینده‌ی ایمان است اما در عمل، چشم به نتایج «محاسبات» دوخته است.

گوشه‌هایی ببینید از اقتباس باشکوه هنری کینگ از رمان تاریخی «سرود برنادت» اثر فرانتس ورفل:


آهنگ برنادت | فرانتس ورفل | هنری کینگ 1943م.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...