آن زیباجوی ظریفاندیش و منتقد مشهور ادبی که بر خلاف میل خود، برای شکار فک در اقیانوس آرام، به آن «کشتی جهنمی» سوار شده است، به ناچار تابع قانون جنگل می شود که تنها قاعده پذیرفته از سوی لارسن است؛ فیلسوف خودآموختهای که قدرت ابر انسانیاش و خواندن آثار داروین او را به «مرد عجیبی که به حکم تقدیر دریاها را درمینوردد» تبدیل کرده است.
...
وقتی توله است، توسط یک بومی سرخپوست گرفتار میشود و در ازای غذا و سرپناهی به خدمت او درمیآید... در ازای یک بطری نوشیدنی، به بیوتی اسمیت، فروخته میشود. مردی که سگها را به جان هم میاندازد و از این راه کسب درآمد میکند... قانونی که او آموخته بود، عبارت بود از اطاعت از قویتر و زورگویی به ضعیفتر.
...
دستنوشته ناتمامی از ایویس اورهارد ظاهر میشود که، بین سالهای 1912 و 1932 که تحت تأثیر شوهر آیندهاش به سوسیالیسم گرویده، نوشته است و، هفت قرن بعد، در سوراخ یک درخت بلوط سالخورده پیدا شده است... نابودی طبقه متوسط و مؤسسات کوچک، از هم پاشیدن روشنفکران و سندیکاها، تصاحب بازار جهانی به دست اولیگارشی ایالات متحد در یک کشور دستخوش انقلاب.
...
از اختلاط یک سگ «سن برنار» و یک سگ گله اسکاتلندی به دنیا میآید... مردم به سوی سرزمینهای یخبندان آلاسکا به راه میافتند، باک به آنها فروخته میشود و به شمال برده میشود... ماهیچههایش مثل آهن قرص میشود، غریزه موروثی نسلهای قدیم در او بیدار میشود. و پارسش «فریادی درهم از مبارزه برای زندگی» میشود... احساسی که باک به ناجی خود پیدا میکند پرستش محض است
...
در حال بارگزاری ...
آثاری از این دست فقط ما را عالمتر یا محققتر نمیکنند، بلکه حال ما را خوشتر و خوبتر میکنند... میگوید مفاهیم اخلاقی 8 تاست... ما نخست قهرمانان اخلاقی و قدیسان اخلاقی و فرزانگان اخلاقی (به صورت خلاصه اسوههای اخلاقی) را تشخیص میدهیم، سپس میگوییم هر چه در اینها هست، از نظر اخلاقی خوب یا درست یا فضیلت است... اما ما نمیتوانیم به احساسات و عواطف صرف تکیه کنیم... ممکن است کسی از یک جنبه الگو باشد و از جنبههای دیگر خیر... پس ما معیاری مستقل از وجود الگوها یا اسوهها داریم!
...
شناخت ما از خودمان را معطوف به نوشتههای غیرایرانی کردند... سرنوشت تاسیس پارلمان در ایران با مشاهدات سفرنامهنویسان گره خورده... مفهوم و کارکرد پارلمان در اواخر دوره ناصری... مردم بیشتر پیرو و تابع بودند، یعنی متابعت و اطاعت از دالِّ سیاسی مرکز قدرت، امری پذیرفته شده تلقی میشده ... مشورت برای نخبگان ایرانی اغلب جنبه تاسیسی نداشته و تنها برای تایید، همفکری و یاریدهندگی به شاه مورد استفاده قرار میگرفته... گفتوگو و تعاملی بین روشنفکران ملیگرا و روحانیون مشروطهخواه
...
با خنده به دنیا آمده است... به او لقب سفیر شادی، خنده و گشادهرویی میدهند... از لرزش بال حشرهای تا آه زنی در حسرت عشق را میتواند بشناسد و تحلیل کند... شخصیتی که او بهعنوان معجزهگر در روابط انسانی معرفی میکند و قدرتاش را در برقراری و درک ارتباط با آدمها و سایر موجودات بهتفصیل نشان میدهد، در زندگی شخصی خود عاجز از رسیدن به تفاهم است
...
سرچشمههای ایراندوستی متعدد هستند... رفتار دوربین شعیبی در مکان مقدسی مثل حرم، رفتاری سکولاریستی است... جامعه ما اما جامعه بیماری است و این بیماری عمدتا محصول نگاه سیاسی است. به این معنا که اگر گرایشهای دینی داری حتما دولتی و حکومتی هستی و اگر میخواهی روشنفکر باشی باید از دین فاصله بگیری... در تاریخ معاصر همین روسها که الان همه تکریمشان میکنند و نباید از گل نازکتر به آنها گفت، گنبد امام رضا (ع) را به توپ بستند اما حرم امن ماند
...
با بهرهگیری از تکنیک کاتآپ و تکهتکه کردن روایت، متنهایی بهظاهر بریده و بیربط را نوشته است، تکههایی که در نهایت همچون پازلی نامرئی خواننده را در برابر قدرت خود مبهوت میکند... با ژستی خیرخواهانه و گفتاری مبتنی بر علم از هیچ جنایتی دریغ نمیکند... مواد مخدر به نوعی تسلط و کنترل سیستم بدن ِفرد معتاد را در دست میگیرد؛ درست مانند نظام کنترلی که شهروندان بدون آن احساس میکنند ناخوشاند، شهروندانی محتاج سرکوب امیالشان... تبعیدگاهی پهناور است که در یک کلمه خلاصه میشود: مصونیت
...