شهلا ناظریان درگذشت

06 اردیبهشت 1401


«الزا» مُرد | شرق


«من دیگه نمی‌تونم بجنگم، نمی‌تونم یه بار دیگه ازت فرار کنم، من دیگه نمی‌تونم تشخیص بدم چی درسته و چی غلط. تو به جای هر دوی ما فکر می‌کنی، به جای همه ما». یکی از دیالوگ‌های معروفی بود که «شهلا ناظریان» در نقش «الزا لاند» فیلم «کازابلانکا» خطاب به «همفری بوگارت» با صدای حسین عرفانیان، گفت و در خاطره‌ها ماندگار شد.

شهلا ناظریان

او در شب چهارم اردیبهشت با سکته قلبی از بین ما رفت؛ اما با صدای او بسیاری از شخصیت‌ها و بازیگرهای سینمای جهان به مردم ایران معرفی شدند. او با صدای سوفیا لورن، اینگرید برگمان، الیزابت تیلور، کاترین دنوو، دایان کیتون، راکوئل ولش، فی داناوی، آن مارگر، مریل استریپ، آنجلینا جولی، شارون استون و... در خاطره جمعی ما ثبت شد. صدای شهلا ناظریان بود که زنان نقش اول فیلم‌های خاطره‌انگیزی نظیر ربه‌کا، شاهین مالت، درخت اعدام، باراباس، ال سید، مردی برای تمام فصول، پدرخوانده دو، بی‌خوابی، ممنتو و مسیر سبز و... را برای ما دوست‌داشتنی کرد. حالا او در میان ما نیست و به گفته دخترش مهسا قرار است پیکر این هنرمند چهارشنبه 7 اردیبهشت ساعت 10 در قطعه هنرمندان تشییع ‌شود.

شهلا ناظریان یکی از زنان عصر طلایی دوبله است. در اواخر سال 1341 او دختری نوجوان بود که هنوز دبیرستانش پایان نیافته بود؛ اما به تشویق مادر سعی کرد وارد این حرفه شود. او با کمک عمویش ایرج ناظریان در این راه قدم برداشت. او در ابتدا با نقش‌های کوتاه زیر نظر عطاءالله کاملی، سعید شرافت و محمدعلی زرندی گویندگی را آغاز کرد و سپس به پیشنهاد روبیک در استودیو دماوند به‌ مدت پنج سال حضور فعال‌تری داشت؛ اما خیلی زود موفق شد صدای بازیگران سرشناس را دوبله کند؛ از فیلم‌های هالیوودی تا فیلم‌های بالیوودی، از کارتون‌ها و سریال‌های مهم مثل فوتبالیست‌ها تا سریال‌های از سرزمین شمالی و دور از خانه. کمتر فیلمی بود که صدای او بر لب‌های یکی از شخصیت‌هایش ننشسته باشد. همچنین به جای برخی از بازیگران ایرانی نیز سخن گفت و صدای پوری بنایی، مرجان، شورانگیز، کتایون، گوگوش، ژاله کریمی، پروانه معصومی، سپیده، افسانه بایگان و... بود.

در سال 1360 ازدواج کرد با حسین عرفانی مردی از تبار دوبله، که او نیز در کارش موفق بود. این همراهی 37ساله، سبب شد در فعالیت‌های‌شان استمرار بیشتری داشته باشند. آنها یک زوج هنری در دوبله بودند مانند خسرو خسروشاهی و خانم کاتبی ، مانند جلال مقامی و مرحوم رفعت هاشم‌پور ، مانند علیرضا شایگان و مریم نوری درخشان، مانند قای باشکندی و همسرش رزیتا یاراحمدی. هرچند «حسین عرفانی» دوبلور پیشکسوت عرصه تلویزیون و سینما در 21 شهریور 97 در 76 سالگی با بیماری سرطان ریه درگذشت؛ اما زوج عرفانی و ناظریان 37 سال باهم در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف همکاری داشتند. آنان در فیلم‌ها و سریال‌های متعددی بازی کردند؛ یکی از فعالیت‌های غیردوبله آنها اجرای مسابقه تلویزیونی «تلاش» بود. تئاتر «ازدواج غیابی » یکی دیگر از فعالیت‌های مشترک آنها بود. این تنها بخش فعالیت ناظریان به‌عنوان یک دوبلور نبود. او پس از مدتی مدیریت دوبلاژ حداقل 60، 70 فیلم را به عهده داشت و به‌عنوان مدیر دوبلاژ باید جملات متن ترجمه‌شده را به اندازه لب و دهان هنرپیشه فیلم، کوتاه یا بلند بکند که به‌اصطلاح به آن سینک کند و بعد در محیط دوبلاژ باید حدود 20، 30 نفر را مدیریت کنند. او در مقام مدیر دوبلاژی تمام تلاشش را می‌کرد که همه کار به صورت عالی انجام شود و می‌گوید: «من دوست دارم تمام کارهایم از عالی‌ترین نمودار برخوردار باشد».

او در «صبح جمعه با شما» هم خوش درخشید و بسیار در خاطره و ذهن بسیاری از مردم ماند. شهلا ناظریان در یکی از آخرین گفت‌وگوهایش با یکی از سایت‌های دوبله درباره دیگر فعالیت‌هایش از بازیگری در تئاتر و سریال و فیلم می‌گوید: «در فیلم سینمایی «پر پرواز» بازی کردم. با همسرم در سریال هم بازی کرده‌ایم که معروف‌ترین آن سریال «این خانه دور است» بود. چند بار هم با هم فیلم سینمایی بازی کرده‌ایم. در فیلم‌های «خوش‌خیال» و «شمارش معکوس». تئاتر هم بازی کرده‌ام، یک تئاتر با آقای نوذری داشتیم به اسم «توی این خونه چه خبره؟» که برای اولین بار 9 ماه روی صحنه بسیار موفق بود که در آن آقای هرندی، جاویدنیا، من، عرفانی و آقای نوذری بازی کردیم». یاد و نامش ماندگار.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...