یست‌و هشتمین شماره مجله ادبی «چامه»، ویژه زندگی و آثار موسی بیدج، با شعرها و داستان‌هایی از شاعر و نویسندگان امروز ایران منتشر شد.

چامه»، ویژه زندگی و آثار موسی بیدج

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره با سردبیری صادق رحمانی در ۱۷۴ صفحه منتشر شده است.

رحمانی در سرآغاز مجله ادبی «چامه» درباره ویژه‌نامه موسی بیدج گفته است: «ترجمه شعر، وضعیت ادبیات فارسی در حوزه ترجمه، و ماهیت تعامل فرهنگی حاصل از ترجمه کتاب ادبی، سه مقوله‌ای است که همواره در موضوع بررسی ترجمه، محل بحث بوده است. اگر بتوان در طول این چهل سال تلاش موسی بیدج را در چند خط خلاصه کرد، این است که او یک تنه ایده‌ای را دنبال کرد که نیاز به تشکیلات فرهنگی منسجمی داشت تا بتوان فرهنگ و ادبیات فارسی را به جهان عرب شناساند.»

شعرهایی تازه از شهاب مقربین در بخش شعر آغازین آمده است.

همچنین گفت‌وگو با موسی بیدج به همراه هشت داستان و شعرهای دوزبانه فارسی و عربی در بخش ویژه‌نامه منتشر شده است. علاوه بر آن شاعران، مترجمان و منتقدانی چون: غلامرضا امامی، محمدعلی‌شمس‌الدین، صادق دارابی، احلام غانم، ایمان طرفه، حسن الوزانی، مژده پاک‌سرشت، علوان سلمان، حسن صراف، ایرج ضیایی، عبدالحمید ضیایی، فرزدق اسدی، صادق رحمانی، شکوفه صمدی، ضیاءالدین خالقی، محمدالامین الکرخی، بهادر باقری، رحمت حقی‌پور و اسکندر صالحی درباره شخصیت ادبی و آثار موسی بیدج قلم زده‌اند.

در بخش «شعر زمان» آثاری از سیدمحمد روحانی، مصطفا مرتضوی، زینب فرجی، تارا کسرایی، س. م. معراجی، فاطمه رضانژاد، فرشته گزدارازی، سایه هاتفی و مریم علی‌اکبری به چاپ رسیده است. این بخش را ضیاءالدین خالقی سرپرستی می‌کند.

همچنین در بخش «شعر امروز هرمزگان» آثاری از یدالله شهرجو، ابراهیم منصفی، آنامیس غفوری، ابراهیم آرمات، سیده زهرا موسوی، راضیه حیدری، صفورا فلکنازی، عارف معلمی، عبدالحمید انصاری‌نسب، فریبا حمزه‌ای، مرضیه برمال و مرضیه روشناس به چاپ رسیده است.

عمران رحیمی‌پور هم گفتاری را درباره «یاکوب بومه» در این شماره از مجله به چاپ رسانده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...