گزیده‌ای از اشعار نیمایی قیصر امین‌پور، با ترجمه شاعران و استادان ادبیات فارسی دانشگاه دهلی، به دو زبان هندی و اردو منتشر می‌شود. 
   
به گزارش کتاب‌نیوز "علیرضا قزوه" وابسته فرهنگی و مدیر مرکز تحقیقات ایران در هند، با اعلام این خبر به واحد خبر حوزه هنری گفت: «تاکنون شعرهای امین‌پور در مجموعه‌های شعر معاصر ایران به زبان چینی و اردو چاپ شده که کتاب نخست را چند سال پیش، دانشگاه پکن و دومی را ماه گذشته رایزنی فرهنگی ایران در اسلام آباد منتشر کرده است.»

وی عنوان کرد: «ترجمه کتاب در دست کار را یکی از شاعران معاصر هند زیر نظر دکتر "چندر شکر"، استاد زبان فارسی دانشگاه دهلی، بر عهده دارد.»

 قزوه افزود: در نظر داریم تا سال آینده آثار 40 شاعر معاصر ایرانی بعد از نیما را به زبان هندی و انگلیسی ترجمه و منتشر کنیم که یک کتاب از این مجموعه به قیصر امین‌پور اختصاص خواهد یافت.

این شاعر از برگزاری مراسم یادبود زنده یاد امین‌پور خبر داد و خاطرنشان کرد: «در این مراسم که عصر روز چهارشنبه 16 آبان ماه در دهلی برگزار می‌شود، استادان "چندر شکر"، "اختر مهدی"، "کورش صفوی" و "عبدالمجید ضیایی" و برخی از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی هند، ایران و افغانستان حضور دارند.»

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...