اثر جدید محمدکاظم اخوان با عنوان «قصه‌ آجی و کدی» توسط انتشارات شهر قلم برای گروه سنی ب منتشر شد.

محمدکاظم اخوان قصه‌ آجی و کدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، محمدکاظم اخوان با اعلام این خبر که داستان «قصه‌ی آجی و کدی» وارد بازار کتاب شد گفت: «قصه‌ی آجی و کدی» باز آفرینی افسانه کهن کدو قلقله‌زن است که توسط انتشارات شهر قلم برای گروه سنی ب منتشر شده است.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اضافه کرد: کدوی قلقله‌زن از نگاه نویسنده مانند بسیاری افسانه‌ها و قصه‌های کهن ایرانی از ظرفیت بالای نمایشی و داستانی نامکشوف برخوردار است و این کتاب کوششی است در بازنمایی آن به قدر توان هم به قدر تشنگی چشیدن قطره‌ای از دریا.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: کَدی ایستاد و خواهر و برادرش را صدا زد. اتفاقاً طولی نکشید که آن‌ها از پشت بوته‌ها بیرون آمدند؛ آمده بودند کدی را با خودشان ببرند. کجا؟ پیش پدر و مادرشان.
آجی پاک گیج شده بود. چه می‌شنید؟ پدر و مادر کَدی کجا بودند که او خبر نداشت؟ کَدی را خودش در همان جالیز کاشته و به دنیا آورده بود...

انتشارات شهر قلم «قصه‌ی آجی و کدی» از مجموعه بهترین نویسندگان ایران به دبیری محمود برآبادی را با شمارگان ١٠٠٠ نسخه و قیمت ٣٨ هزار تومان راهی بازار کتاب کرده است. تصویرگری این کتاب نیز بر عهده گلبرگ کیانی بوده است.

محمدکاظم اخوان پیش از این آثاری چون مجموعه «زی زی گولو آسی پاسی دراکوتا تا به تا»، «بادپا»، «بهار با یک گل»، «ستاره‌ای بر خاک»، «دوست غارنشین من»، «کلاس مخفی»، «سبیل سرگردان»، «شبحی با کلاه سیلندر»، نمایشنامه‌هایی مانند «یه روز که خورشید نباشه»، «شهر آفتابگردان»، «پروانه روی شانه» و «دخترک کبریت فروش» و فیلم‌نامه‌هایی مانند «قورباغه سبز»، «قصه‌های تابه‌تا»، «سیاه سفید خاکستری»، «جزیره‌ جادو»، «کاتی و کوتی»، «ماهان و ماهور» و «می‌خواهم قصه بنویسم» را به حوزه ادبیات کودک و نوجوان عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...