چاپ دوم رمان «هزار سال پس از پاییز» به قلم مصطفی عظیمی‌فر از سوی نشر «کتاب هرمز» منتشر شد.

هزار سال پس از پاییز مصطفی عظیمی‌فر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، داستان این کتاب در مورد پسر بچه ای به نام مصطفی است که در سن پنج سالگی عاشق دختر همسایه‌شان، نسیم می شود. آنها هر روز در خیابان با هم مشغول بازی می شوند اما یک روز نسیم خبر ماموریت طولانی پدر خود را به مصطفی می دهد. نسیم و خانواده بعد از چند هفته شهر را ترک می کنند و مصطفی دوران تنهایی را آغاز می کند.

سالها می گذرد اما مصطفی هنوز نتوانسته عشق دوران کودکی خود را فراموش کند؛ تا روزی که خبر می دهند نسیم و خانواده‌اش قرار است تا بعد از سال‌ها به شهر خود بازگردند.

مصطفی تلاش می کند دوباره نسیم را ملاقات و علاقه خود را به او ابراز کند اما در اولین دیدار با نسیم با شوک عجیبی رو به رو می شود.

دغدغه‌های زندگی در سال‌های دهه شصت و صف کشیدن برای گرفتن اقلامی همچون نفت، خریدن لباس و کفش با سایزهایی بزرگتر از اندازه واقعی برای کودکان به دلیل تنگدستی مردم در آن برهه زمانی، تنبیهات بدنی و شیوه متفاوت تربیتی در آن دوران همراه با سیستم آموزشی مدارس و تفاوت دوران ابتدایی با راهنمایی و متوسطه، تجویز دائمی پنیسیلین در دهه ۶۰ و ۷۰ به عنوان رایج ترین درمان در سیستم پزشکی و بهداشت و مواردی از این دست جزو نکات قابل اشاره و ملموس در این داستان است که خاطرات متعددی را به خصوص برای متولدین دهه شصت زنده می سازد.

روان بودن نثر و سادگی بیان نویسنده از جمله نکات مثبت این کتاب است که سرعت خوانش آن را به عنوان داستانی دنبال کردنی افزایش می دهد.

البته روایت داستان در برخی قسمت ها به شیوه ای مانیفستی بدل می‌شود و به نظر می رسد نوعی از شعاردهی را در کلام خود دنبال می‌کند؛ مانند جایی در داستان که مهارت یک کارگر کشاورزی را با یک هنرپیشه سینمایی مقایسه می‌کند و در این مقایسه به دنبال تحقیر ارزش گذاری جامعه است؛ که البته لزوما این موضوع نکته ای منفی نیست چرا که در صورت بیان مناسب می توانست به نقدی جدی بدل شوداما به دلیل لحن نویسنده لزوما همراهی مخاطب را به دنبال نخواهد داشت.

در بخشی از این کتاب آمده است:

در یک چشم به هم زدن به گذشته های دور، خیابان خاطرات، همان مکانی که نسیم هر روز برای بازی به سراغم می آمد سفر کردم. عکس را روی میز گذاشتم و با عجله نامه را باز کردم. روی سطر اول با خط زیبایی نوشته بود: سلام مصطفی جان. مگه میشه تو رو نشناسم یا اون خاطرات شیرینو فراموش کنم!؟ من سالهاست یادت رو توی قلب و ذهنم نگهداری کردم. منو ببخش اگه مجبور شدم پیش پدرم تظاهر به غریبگی کنم. شاید بهتره ناشناخته بمونیم تا روزی که به هممدیگه برسیم. به امید دیدار. دوستدار همیشگی تو نسیم.
راستی این شماره خونمونه، عصر پنجشنبه ساعت شش، کنار تلفن منتظر تماست هستم. حتما زنگ بزن باید باهات حرف بزنم.
هنوز باور به بیداری نداشتم. از خود قضاوت های بی جایی که در مورد نسیم کرده بودم بدم آمد.
بغض روی سینه ام سنگینی می‌کرد. دیگر توان خودخوری نداشتم و آرام آرام اشکهایم جاری شد (ص. ۶۸).

چاپ دوم «هزار سال پس از پاییز» نوشته مصطفی عظیمی‌فر در ۱۷۲ صفحه از سوی نشر کتاب هرمز و با قیمت 120هزار تومان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...