ترجمه‌ای تازه از «زنان کوچک» نوشته لوییزا می‌الکات با ترجمه و تلخیص مینا سکه‌زنان‌حقیقی و سوگند همدانی‌مجرد منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، این رمان در بیست فصل داستان چهار خواهر است. آن‌ها با وجود تفاوت‌های شخصیتی بسیار و مشکلاتی که گهگاهی با هم دارند، به یکدیگر علاقه‌مند هستند و همدیگر را همراهی می‌کنند. پدر این خانواده به‌عنوان کشیش و برای کمک به جوانان هم‌وطن به جنگ رفته است. همسر و فرزندانش منتظر بازگشت پدر هستند. هر کدام از این دختران برای غلبه بر مشکلات تلاش و در روزهای سخت، زندگی پر از عشق، امید، همبستگی و ایثار را تجربه می‌کنند. تجربه‌ای که باعث می‌شود خیلی زودتر بزرگ شوند.

لوییزا می‌‌الکات نویسنده‌ آمریکایی‌تبار، در سن ۳۵ سالگی کتاب «زنان کوچک» را با الهام از زندگی شخصی خود نوشت که موجب محبوبیت و شهرتش شد. از این داستان در قالب فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و کارتون اقتباس شده است. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان «مردان کوچک»، «همسران خوب»، «پسران جو» و «افسانه گل» را نام برد.

در بخشی از این کتاب آمده است: «در یک بعدازظهر کسل‌کننده، در حالی که مارگارت پشت پنجره ایستاده بود و به باغ سرمازده نگاه می‌کرد. گفت: «نوامبر بدترین ماه ساله.» جو که نمی‌دانست لکه جوهر روی دماغش است، در حالی که در فکر بود، گفت: «برای همین من توی نوامبر به دنیا اومدم.» مگ که ناراحت بود، گفت: «نمی‌دانم چرا توی خونواده ما هیچ اتفاقی خوشی نمی‌افته. هر روز یه روز تکراریه مثه دیروز.» جو آهی کشید و گفت: «چقدر افسرده‌ایم! مگ، کاش می‌تونستم برای تو هم مثه قهرمان زن داستانم یه کاری بکنم. تو هم خوبی، هم خوشگل. مثلا می‌نوشتم «ناگهان یکی از خویشاوندان پولدارش برای او ارث بزرگی به‌جا گذاشت.» مگ با لحن تلخی گفت: «این روزا دیگه کسی این‌جوری پول‌دار نمی‌شه. مردا باید کار کنن، زن‌ها هم باید ازدواج کنن. چه دنیای وحشتناکی!» ایمی که داشت با گل مجسمه درست می‌کرد، گفت: «من و جو می‌خوایم خیلی پول‌دار بشیم و به همه‌تون کمک کنیم. فقط یه ده سالی زمان می‌بره.»

کتاب «زنان کوچک» نوشته لوییزا می‌الکات با ترجمه و تلخیص مینا سکه‌زنان‌حقیقی و سوگند همدانی‌مجرد از مجموعه (خلاصه کلاسیک‌های جهان ۱۱) در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۵۲ هزار تومان توسط نشر نفیر منتشر شده است. این مجموعه با هدف آشنایی با آثار کلاسیک جهان نشر می‌یابد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...