کین مرگ | شرق


«حالیا زمستان ناخشنودی ما/ در پرتو این خورشید یورک به تابستانی بشکوه بدل شده‌ست/ و ابرهای تیره غرّان فراز سر خاندان ما/ به ژرفای اقیانوس فرو رفته‌اند./ اکنون پیشانی ما به گلتاج پیروزی آراسته است/ و حربه‌های فرسوده‌مان به یادگار به دیوار آویخته./ شبیخون بی‌امانمان به دیدارهای شاد/ و لشکرنمایی‌های هول‌آورمان به رقصی موزون جای پرداخته است.» پرده اولِ نمایشنامه «ریچارد سوم» [Richard III] با ترجمه‌ای درخور از عبدالله کوثری با تک‌گوییِ ریچارد این‌چنین آغاز می‌شود.

ریچارد سوم» [Richard III] شکسپیر

«ریچارد سوم» بعد از «هملت»‌ طولانی‌ترین نمایشنامه شکسپیر است، و چنان‌چه در مقدمه آمده است از حیث تاریخی بعد از نمایشنامه سه‌قسمتی «شاه هنری ششم» جای می‌گیرد، البته این نمایشنامه در عینِ اقبالی که در بین مخاطبان پیدا کرد، انتقاداتی نیز برانگیخت. اما تمام صاحب‌نظران و منتقدان توافق دارند که قدرت کلام شکسپیر در نمایشنامه «ریچارد سوم» خاصه در تک‌گویی‌ها و نیز مهارت او در خلق سیمای هیولاوار اما پرجاذبه ریچارد این نمایشنامه را در شمار مهم‌ترین آثار شکسپیر قرار داده است. «ریچارد سوم در ایام زندگی خود شکسپیر بر صحنه تئاتر رفت و چنان‌که قبلا اشاره کردیم چندان با استقبال مردم روبرو شد که محبوبیت آن را با رومئو و ژولیت و هملت مقایسه کرده‌اند. از قرن هفدهم تا امروز این نمایشنامه با برداشت‌های گوناگون، از کلاسیک محض گرفته تا مدرن، بر صحنه تئاتر اجرا شده. استقبال سینما نیز از این نمایشنامه می‌توان گفت در قیاس با سایر آثار شکسپیر،‌ شاید بعد از هملت، بی‌نظیر بوده است.»

نمایشنامه «ریچارد سوم» با ترجمه کوثری جدا از متنِ نمایشنامه، مقدمه‌ای نیز در باب ترجمه دارد و متنی درباره نمایشنامه ریچارد سوم. در متن اخیر آمده که این کتاب شرحی است از زندگی و سرانجامِ برخی زنان و مردان سرشناس، که نخستین‌بار ویلیام بالدوین و جورج فرِرز آن را گرد آوردند. البته رساله «تاریخ شاه ریچارد سوم» نوشته تامس مور بر نمایشنامه شکسپیر تاثیر بسیار گذاشت. و البته جدا از این متن‌ها، صاحب‌نظران رد و نشان آثار دیگری هم‌چون تراژدی‌های سنکا را نیز در این نمایشنامه یافته‌اند. «برای مثال تکه‌هایی از تک‌گویی‌های ریچارد خواننده را به ‌یاد گفتارهای آترئوس در نمایشنامه توئستس می‌اندازد و در جای دیگر سخنان دوشس یورک کم‌وبیش همان گفتار هکوبه زنان ترواست.»‌ مقدمه کتاب با عنوان «سخن مترجم» نیز متنی خواندنی است. کوثری در این متن به‌اختصار از چندوچون علاقه خود به شکسپیر و ترجمه آثار او می‌گوید که به چندین دهه پیش، یعنی زمانی برمی‌گردد که او دبیرستان می‌رفت و بنگاه ترجمه و نشر آثاری از شکسپیر درآورده بود. «ازقضا شکسپیر از نویسندگانی است که مترجمان ما خیلی زود، یعنی در همان اوایل نهضت ترجمه در ایران به سراغش رفتند.» و بعد پیشینه‌ای از سیر ترجمه آثار شکسپیر در ایران به دست می‌دهد. اینکه، نخستین مترجمی که در این راه گام نهاد ابوالقاسم‌خان قراگوزلو ملقب به ناصرالملک بود که در آغاز حکومت مشروطه نایب‌السلطنه احمدشاه شد.

بعدِ او حسینقلی سالور ملقب به عمادالسلطنه نمایشنامه «به‌تربیت‌درآوردن دختر تندخوی» یا همان «رام‌کردن زن سرکش» را ترجمه کرد که به‌سال 1318 چاپ شد و به‌زعمِ عبدالله کوثری که خود مترجم قدری است ترجمه‌های ناصرالملک هنوز هم خواندنی است و از بهترین ترجمه‌های آثار شکسپیر است. در این سیر می‌رسیم به سال‌های دهه 30 که بنگاه نشر و ترجمه با هدف انتشار آثار کلاسیک غرب، به‌طور پیگیر نمایشنامه‌های شکسپیر را منتشر می‌کند. اکنون نیز کوثری که به‌گفته خودش در سالیان اخیر عمده کارش ترجمه تراژدی‌های یونان بوده است، گرایش بیشتری به ترجمه شکسپیر پیدا می‌کند و ماحصل این تشدید گرایش، ترجمه‌ «ریچارد سوم»‌ است که کوثری آن را به بهرام بیضایی تقدیم کرده است: «از پهلوان اکبر... تا امروز».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...