دوم آوریل(13 فروردین) سالروز تولد «هانس کریستین آندرسن» (1805-1875) نویسنده نامدار کودکان و نوجوانان است. به دلیل مصادف شدن این روز با سیزده نوروز از سال 1349، 14 فروردین به عنوان روز جهانی کتاب کودک در ایران جشن گرفته می‌شود.

به گزارش ایبنا، یکی از فعالیت‌های مستمر دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان(ibby) برپایی مراسم روز جهانی کتاب کودک است. برخی کشورها این مناسبت را به صورت هفته کتاب کودک جشن می‌گیرند. برای ارج نهادن به کوشش‌های «هانس کریستین آندرسن» در خلق آثار داستانی ارزنده، این روز را به عنوان روز جهانی کتاب کودک نامگذاری کرده‌اند.

هر سال یکی از کشورهای عضو دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) به عنوان مسوول برگزاری این مراسم انتخاب می‌شود. این کشور پوستر و پیام روز جهانی را تهیه و برای سایر کشورهای عضو ارسال می‌کند.

جمهوری اسلامی ایران نیز در سال 1371 (1992) عهده‌دار برگزاری این مراسم بوده است.

روز جهانی کتاب کودک توسط «یلا لپمن» موسس دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان، در سال 1957 (1336) به عنوان روز جهانی کتاب کودک پیشنهاد شد و هدف آن گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان کشورهای مختلف جهان برای دست‌یابی به صلح و تفاهم جهانی، رشد و شکوفایی ادبیات کودکان و نوجوانان و آشنایی نسل جوان با فرهنگ ملت‌ها عنوان شده است.

از سال 1349 این روز در ایران به ‌رسمیت شناخته شد و وزارت آموزش و پرورش در سال 1350 روز 14 فروردین هر سال را روز جهانی کتاب کودک در ایران اعلام کرد. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران نیز همه ساله مراسمی برای گرامی‌داشت این روز برگزار می‌کند.

این مراسم امسال با چند روز تاخیر، 19 فروردین در محل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان واقع در خیابان سمیه، بن بست پروانه، پلاک 2 برگزار می‌شود.

همه ساله یکی از نویسندگان پیشکسوت کودک و نوجوان ایران پیامی به مناسبت روز جهانی کتاب کودک ارایه می‌دهد. سال گذشته این پیام از سوی
احمدرضا احمدی صادر شد.

هانس کریستین آندرسن نویسنده فقید کودکان و نوجوانان سال 1805 در دانمارک و در خانواده‌ای فقیر متولد شد. وی حرفه‌ خود را با قصه‌های کهن آغاز کرد و شکل جدیدی از افسانه‌ها را با نبوغ و تخیل فردی خود پروراند. او به معنای واقعی، روحی تازه در افسانه‌های عامیانه دمید و در واقع بر پایه‌ آن‌ها آثار هنری تازه و اصیلی خلق کرد.

او پدیدآورنده‌ 210 داستان و افسانه‌ پریان، 800 قطعه شعر و 6 رمان است. آثار او بارها در سراسر جهان ترجمه و تصویرگری شده است و در ایران هم اولین ترجمه‌ از اندرسن با نام «قصه سرو چه می‌گفت؟» در سال 1310 منتشر شد که اصل آن در موزه
هانس کریستین آندرسن در دانمارک موجود است. سپس «قوهای وحشی» در سال 1314 منتشر شد که این شیفتگی تاکنون ادامه داشته است و بارها منتخبی از آثارش با ترجمه‌های مختلف چاپ شده و در بازار کتاب ایران موجود است.

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...