مدیرعامل موسسه خانه کتاب با اشاره به انصراف چند نفر از نامزدهای دریافت جایزه جلال آل‌احمد از گردونه داوری این جایزه ادبی بر داوری همه آثار در بخش نهایی تاکید کرد.

 مدیرعامل موسسه برگزارکننده این جایزه ادبی جلال آل احمد
در گفتگو با مهر با اشاره به روند داوری آثار راهیافته به مرحله نهایی آن گفت: در حال حاضر داوران سرگرم ارزیابی همه آثار راهیافته به مرحله نهایی در همه بخشهای جایزه جلال آل احمد هستند و نهایتاً تا دو هفته دیگر نظرشان را به هیئت علمی اعلام کنند.

علی شجاعی صائین درباره انصراف چند تن از نویسندگانی که آثارشان به مرحله نهایی دومین دوره این جایزه راهیافته افزود: داوران ما در درجه اول نگاهشان به کتاب است و فارغ از این مسائل آثار را بررسی می‌کنند. ضمن اینکه دبیرخانه جایزه بنا ندارد از نویسندگان بپرسد که مایل هستند اثرشان در جایزه داوری شود یا خیر؟

شجاعی در عین حال اضافه کرد: البته پدیدآورندگان آثار هم صاحب این اختیار هستند که اعلام انصراف کنند و بگویند نمی‌خواهیم اثرمان در جایزه بماند.

این مقام مسئول در برگزاری جایزه جلال تاکید کرد: اینگونه مسائل موارد تازه‌ای نیست اما مسئله این است که ما صرفاً بر کتاب نظارت داریم و اگر هم احیاناً کتابی از این دست برگزیده شد طبیعتاً با پدیدآورنده آن مشورت می‌کنیم و اگر تمایل نداشته باشد می‌تواند جایزه را دریافت نکند.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...