کتاب‌هایی از "میلان کوندرا" و "موریس بلانشو" در فهرست نامزدهای بخش غیر داستانی جایزه ترجمه فرانسه قرار گرفت.

هیئت داوران جایزه ترجمه فرانسه نامزدهای بیست و یکمین دوره خود را معرفی کرد. این جایزه که از سوی بنیاد آمریکا - فرانسه با همکاری بنیاد "کلود فلورنس" اعطا می‌شود، نامزدهای خود را در دو بخش رمان و غیر داستان به این شرح اعلام کرد:

"خدا متعهد نیست" نوشته احمد کوروما ترجمه فرانک واین، "دام بلا" نوشته ژان اچنوز ترجمه لیندا کووردال، "سولی" نوشته ژان کلود ایزو ترجمه هووارد کورتیس، "حیوونا رو بیرون کنین" نوشته ورونیک اووالده ترجمه آدریانا هانتر و "نام محل" نوشته ژان ریکاردو ترجمه جوردن استمپ در بخش داستان.

به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، در بخش غیر داستانی هم "پرده" اثر میلان کوندرا ترجمه لیندا آشر، "چطور می‌تونی در مورد کتابی که نخوانده‌ای قضاوت کنی؟" نوشته پیر بایار ترجمه جفری ملمن، "سرگردانی" نوشته استفن مالارمه ترجمه باربارا جانسون، "صدایی از جای دیگر" از موریس بلانشو ترجمه شارلوت مندل و "زندگی برهنه می خوابد" نوشته ژان هاتزفلد مترجم لیندا کووردال نامزد شده‌اند.
 

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...