جورج اورول، نویسنده مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ در روزگاری که بسیاری نویسنده‌ها در هتل‌های پاریس دور هم جمع می‌شدند، در اوج فقر ظرف می‌شست و تفاوت زندگی در فقر و ثروت را نظاره می‌کرد.

جورج اورول آس و پاس در پاریس و لندن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از همشهری آنلاین، اریک آرتور بلر، نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی که کتاب‌هایش را با نام مستعار جرج اورول منتشر می‌کرد، زمانی در جوانی تصمیم گرفت زندگی فقیرانه‌ای را تجربه کند و روزهایی را در میان بی‌خانمان‌ها بگذراند. تجربه او نقطه مقابل چیزی بود که محیط خانوادگیش برایش ایجاد کرده بود. او در فضایی اعیانی بزرگ شده بود و ظرفشویی در هتل‌ها چیزی نبود که قبلا تجربه کرده باشد.

جورج اورول پیش از آنکه با نوشتن مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ نویسنده‌ای مشهور و پرفروش شود، روزنامه‌نگار بود. او در مدتی در پاریس زندگی فقیرانه‌ای را تجربه کرد و در طی آن مدت، به شستن ظرف در هتل‌ها و رستوران‌ها پرداخت. مدتی بعد هم در لندن، با بی‌خانمان‌های این شهر همراه شد و هر شب در پی جایی برای خوابیدن سرگردان بود. او تجربه روزهای زیستن در فقر و نداری را در کتابی با عنوان «آس و پاس در پاریس و لندن» [Down and out in Paris and London] نوشت و این نخستین کتاب او، در سال ۱۹۳۳ به نام جرج اورول منتشر شد.

او در این کتاب به سبک زندگینامه از روزهایی نوشته است که چطور تمام دغدغه‌ و توانش صرف تنها نان و چای و سیگار می‌شد. او در شرح روزهای کار کردنش به عنوان ظرف‌شوی در یکی از هتل‌های پاریس، نگاهی دقیق به مشکلات طبقاتی و فقر و ثروت دارد. اورول از برده‌داری نوین حرف می‌زند؛ اینکه چطور بردگی در پوششی تازه هنوز زندگی بسیاری از انسان‌ها است و چطور آدمی از انسانیت تهی می‌شود و تمام وقت خود را وقف کسب درآمدی برای گذران زندگی می‌کند. در چنین شرایطی است که فرصت فکر کردن از او گرفته می‌شود و چه چیزی بهتر از این برای کارفرما؟

در بخش دوم کتاب، اورول ماجرای خانه به دوشی در لندن را روایت می‌کند. اورول موفق نمی‌شود کاری پیدا کند و یک ماه را در سرپناه‌های موقت کارتن‌خواب‌ها سر می‌کند. او در هم‌نشینی با بی‌خانمان‌ها نشان می‌دهد که هم‌قطاران او، لزوما همه از نظر فرهنگی در سطوح پایین اجتماعی نیستند و در میان آن‌ها روشنفکرانی هم زندگی می‌کنند. اورول این سبک خانه به دوشی را قبلا برای نوشتن گزارشی در سال ۱۹۲۷ هم تجربه کرده بود.

اورول در مقاله‌ای که پس از درگذشتش منتشر شد، نوشت که در دسامبر ۱۹۳۱ برای ۴۸ ساعت در بازداشت خودخواسته در سلول زندان اولداستریت لندن به سر برده تا از این تجربه در کتاب آس و پاس‌ها در پاریس و لندن استفاده کند. او در حقیقت در این کتاب، گزارشی روزنامه‌نگارانه از زندگی تهیدستان و بی‌خانمان‌ها و طبقات فرودست در شهرهای بزرگی چون پاریس و لندن ارائه داده است. او از آدم‌هایی نوشته است که در زرق و برق شهرهای بزرگ به چشم نمی‌آیند و حتی در روز روشن نیز سایه‌های تاریکی هستند که کسی توجهی به آن‌ها نمی‌کند.

اورول البته به راحتی این کتاب را منتشر نکرد. در مقدمه ترجمه فارسی این کتاب آمده است که ابتدا دو ناشر آن را رد کردند و اورول هم نسخه دست‌نویس را به دوستی داد تا برایش بسوزاند. البته آن دوست این کار را نکرد و خواندن این کتاب ثابت می‌کند که نگه داشتن آن انتخاب درستی بود.

«آس و پاس در پاریس و لندن» اخیرا پس از ۴ سال از چاپ اول، تجدید چاپ شد و به چاپ هفتم رسید. این کتاب را بهمن دارالشفایی ترجمه و نشر ماهی منتشر کرده است.

[این کتاب با عناوین مشابه و توسط ناشران متعدد؛ چندین بار ترجمه و منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ..............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...