کتاب «مجموعه‌داستان ایرانی»‌ با ترجمه بهروز دیجوریان توسط انتشارات دوغو در استانبول منتشر و عرضه شد.

بهروز دیجوریان نویسنده و مترجم در گفتگو با مهر، درباره اثر جدید خود گفت: به‌تازگی کتاب جدیدم با عنوان «مجموعه‌داستان ایرانی» توسط انتشارات دوغو (Doğu Kitabevi) در شهر استانبول چاپ شده که عرضه‌اش از جمعه ۱۰ آبان در بازار نشر، پایگاه اینترنتی این‌ناشر و دیگر کتابفروشی‌های اینترنتی آغاز شده است. این‌کتاب ترجمه آثار ۱۰ نویسنده ایرانی ازجمله صادق هدایت، علی اشرف درویشیان، رسول پرویزی، جلال آل احمد، هوشنگ گلشیری، هاشم اکبریانی، جواد مجابی،  علی اکبر جانوند، یوسف علیخانی و داستانی از خودم است و از هر نویسنده، یک، دو یا سه‌اثر کوتاه را در بر می‌گیرد.

وی افزود: امیدوارم این‌کتاب مورد پسند مخاطبان ترکیه‌ای قرار بگیرد چون ناشر اثر بنا دارد درصورت استقبال از داستان‌های کوتاه ایرانی، مجلدات بعدی این‌مجموعه را هم چاپ کند. انتشارات دوغو به ادبیات ایران علاقه دارد و چندین کتاب نیز درباره تاریخ ایران، ایران مدرن و روابط عثمانی و ایران چاپ کرده است. از امروز که نمایشگاه بزرگ کتاب استانبول تا ۱۰ نوامبر برپا می‌شود، برای برنامه‌های جشن امضای کتاب در این‌نمایشگاه حضور دارم. «مجموعه‌داستان ایرانی» با ۱۶۶ صفحه و قیمت ۱۹ لیر ترکیه عرضه می‌شود. طرح جلد این‌کتاب هم توسط وحید چراغی انجام شده است.

این‌مترجم در ادامه گفت: متنی که ناشر برای پشت جلد کتاب انتخاب کرده‌، به این‌ترتیب است: «هنر اصیل، شعر ناب، ادبیات غنی و داستان‌های تاثیر گذار ایرانی در مجموع به گنجینه‌ای می‌ماند؛ ارزشمند درخشان و ماندگار. در این روزگار هر چند واژه‌های واقعی در اقلیت، خفقان و خرافات گم گشته‌اند، اما در میان گونه‌های ادبی و هنری داستان‌های کوتاه در رشد فرهنگی و اجتماعی و بهبود تعاملات انسانی تاثیر به‌سزایی دارند. مجموعه پیش رو گزیده‌ای است از بهترین و شاخص‌ترین نویسندگان چند نسل داستان‌نویسی و ادبیات ایران با درونمایه‌های درام، طنز و طنز تلخ ...»

دیجوریان گفت: همچنین علاوه بر کتاب مذکور، ترجمه ترکی‌ام از رمان «بوف کور» صادق هدایت هم به‌زودی منتشر می‌شود. هر چند این کتاب تاکنون چندین‌بار با ترجمه‌های مختلف و توسط ناشران متنوع، منتشر شده اما با درخواست و استقبال ناشران ترک، دست به این کار زدم و امیدوارم ترجمه خوبی شده باشد. کار روی ترجمه مجموعه داستان «گلچین داستان ایرانی»‌ و «بوف کور» یک سال گذشته من را به خود اختصاص داد و در این‌مدت، بیشتر زمانم را در کتابخانه‌های استانبول و دانشگاه بزرگ این شهر به سر بردم. انگیزه اصلی‌ام هم برای این‌کار این بود که پلی بین ادبیات دو کشور باشم.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...