مجموعه داستان کوتاه «سفر در آب» نوشته قاسم رستی خواه توسط انتشارات مدید منتشر شد.

سفر در آب

به گزارش کتاب نیوز، قاسم رستی‌خواه درباره این مجموعه گفت: «داستان‌های کوتاه دارای جذابیت‌های خاصی هستند؛ مخصوصاً اگر محتوای آنها با زیست فردی و اجتماعی انسان سر و کار داشته باشند. یکی از بهترین تعاریفی که از یک فیلم خوب شنیده‌‌ایم این است که یک فیلم داستانی خوب رگه‌هایی از واقعیت و مستند داشته باشد و همچنین یک فیلم مستند خوب دارای رگه‌هایی از فیلم داستانی باشد. در این کتاب تلاش کرده‌ام از این نکته بهره برده و وقایع مستند و داستانی را هم زمان به کار برم.»

قسمتی از کتاب:

طی فعالیت های فیلمسازی که بیشتر آنها در شهرها ومناطق مختلف ایران بود، پدیده ها و رویدادهایی تجربه شد، از خفگی و غرق شدن در آبهای خلیج فارس گرفته تا واقعه غریب زلزله رودبار. از دویدن ها
و پیدا نکردن یک سنگر امن، برای خلاصی از زوزه های ناهنجار گلوله های عبوری از نزدیک گوش ها، شلیک شده بوسیله تک تیراندازان عراقی در تنگ چزابه گرفته، تا پناه بردن به عمیق ترین حیطه های ذهنی و فرا واقعی درونی، برای رهایی از فشارهای اقتصادی و مالی زمان جنگ. این رویدادهای حقیقی و ذهنی در قالب داستان های کوتاه نوشته شده اند تا در آینده به مرور زمان برای نشر و چاپ آماده شوند.

قاسم رستی خواه متولد 1334 تهران و فارغ‌التحصیل معماری از دانشگاه میامی آمریکا و دانشکده فیلمسازی صداوسیماست. کتاب «عکاسی زیر آب» اثر دیگری از اوست که پیش از این منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...