گزیده مجموعه شعر کوتاه «ایون در سریانه‌ها» سروده‌ی سریا داودی‌حموله توسط نشر هرمز منتشر شد.

ایون در سریانه‌ها سریا داودی‌حموله

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، سریا داودی‌حموله در سه حوزه تخصصی شعر سپید، نقد ادبی و پژوهش‌های مردم‌شناسی فعالیت دارد. بیست مجموعه شعر سپید، هفت جلد نقد ادیبات معاصر و سه‌گانه‌های پژوهشی «دانشنامه قوم بختیاری» (تحلیل آیین، سنت و آداب)، «ادبیات قوم بختیاری» (تحلیل ادبیات بومی) و «موسیقی قوم بختیاری» (تحلیل آوا و نواهای شادی و ناشادی) از آثار اوست.

«ایون در سریانه‌ها» گزیده اشعار انتخابی وی از مجموعه‌های منتشر شده در سال‌های پیشین با عناوین «نان و نمک میان گیسوان تهمینه»، «آسمان حرفی از گیسوان لی‌لی بود»، «همه کلمات در میدان ونک پیاده می‌شوند»، «ازهای است» و «سرنادهای میترائیک» است.

شاعر در این کتاب بیشتر به مفاهیم و رویکردهای عام بشری نظر دارد. برای عمق دادن به زبان از حس‌های چندگانه بهره گرفته است و سعی کرده در این گزیده مضامین و مفاهیم نزدیک به هم باشند، تا آنجا که مخاطبان به حس‌های مشترک برسند. از ویژگی‌های بارز مجموعه «ایون در سریانه‌ها» تجلی زبان در گستره ادبیات مدرن و فرمی که متناسب با محتوا است. مضامینی نظیر مرگ، عشق، انسان، زیست بوم، با موتیف‌هایی عاشقانه، اجتماعی، تاریخی، اسطوره‌ای، فلسفی، انسان‌مداری و طبیعت‌گرایی، رخداد و اتفاق‌های جهانی همراه است.

چهره شاعری داودی‌حموله در اشعار منتشر شده مشهود است. در این سال‌های سرایش سعی کرده ظرفیتی به زبان پارسی اضافه کند و در هر مجموعه دو سه تکنیک را به بسامد می‌رساند. به‌طوری که ساختار اشعار دارای بدعت و نوآوری ساختاری هستند. اشعار دارای پتانسل زبانی است و ذهن مخاطب را به چالش می‌کشد. علاوه‌بر هنجارشکنی در ساختار، به هنجارشکنی در مضامین اسطوره‌ای و تاریخی شاهنامه هم پرداخته است.

سه شعر کوتاه از «ایون در سریانه‌ها» را با هم می‌خوانیم:

آیینه را
به خود اضافه می‌کنم
تا باد را بر ضد باد بشورانم
آنچه می‌بینم
نمی‌بینی

***

به رنگ‌های زمین
عادت نمی‌کنم
میان خواب‌های گندم خوابیده‌ام
تا تو از تو برگردد

***

کفشی
که ما را تعقیب می‌کند
نمی‌داند
کلمات هر کجا بخواهند
ما را می‌برند

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...