رمان «امپراتور پرتغالستان» (شاه‌لیر سوئدی) [The Emperor of Portugallia] نوشته سلما لاگرلوف [Selma Lagerlöf] با ترجمه مرجان رضایی از سوی نشر مرکز به کتابفروشی‌ها راه یافت.

امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)» [The Emperor of Portugallia]  سلما لاگرلوف [Selma Lagerlöf]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «امپراتور پرتغالستان» شامل چهار کتاب است که هر کتاب بخش‌هایی را شامل می‌شود؛ همچون «قلب تپنده»، «شکوه زرین قصر خورشید»، «غسل تعمید»، «گردهم‌آیی مایه‌کوبی»، «تولد»، «صبح کریسمس»، «بیماری شکوه زرین»، «دیدار با اقوام»، «آزمون مدرسه»، «مسابقه»، «ماهی‌گیری»، «آگریپا»، «میوه‌ی ممنوعه»، «اول اکتبر»، «در اسکله»، «نامه»، «لباس ابریشمین»، «میراث خانوادگی» و «انتظار».

باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر در توصیف این کتاب گفته است: «تا نیمه‌ی کتاب گمان می‌کردم با داستانی بچگانه و شیرین درباره‌ی پدری شیدا روبه‌رویم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگیری‌ها که برایم در چنته نداشت!… این اثر رمانی درخشان است و سلما لاگرلوف در میان ۱۱۱ نفری که نوبل [ادبیات] را برده‌اند، برای من یکی از محبوب‌ترین‌هاست.»

همچنین ظایرنه لامی در نشریه‌ی Inkroci ایتالیا درباره این کتاب نوشته: «امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکی از سلما لاگرلوف است… اما به‌خوبی چیره‌دستی نویسنده را نشان می‌دهد. این اثر رمانی شیرین و لطیف است، با داستانی تأثیرگذار که یادآور افسانه‌های باستانی است. عشق یک پدر به دخترش و جنونی که فقط محصول خیال باطل عشق ابدی است، هسته‌ی داستان را تشکیل می‌دهد. خوانندگان باید با دو عینک اثر را بخوانند: عینک عشق و عینک جنون، که جدایی‌ناپذیرند و اجتناب‌ناپذیر… جالب است که تأثیرگذارترین جمله‌ی کتاب مربوط به رابطه‌‌ی یان با دخترش نیست، بلکه مربوط به رابطه‌ی او با همسرش است، که جنون یان آن را از رابطه‌‌ای سرد و دور به رابطه‌ای نرم و شیرین تبدیل می‌کند:
یان دیوانه نیست، اما خداوند پرده‌ای جلو چشمانش کشیده تا مجبور نباشد چیزی را ببیند که طاقتش را ندارد؛ و این مایه‌ی شکرگزاری است.»

سلما لاگرلوف، نویسنده سوئدی متولد ۲۰ نوامبر ۱۸۵۸ است. وی نخستین زنی‌ست که جایزه نوبل در ادبیات را از آن خود کرده است. لاگرالوف همچنین در سال ۱۹۱۴ اولین زنی بود که به عضویت آکادمی سوئد درآمد.

«رفیق دن‌کامیلو»، «دن‌کامیلو و پسر ناخلف»، «دن‌کامیلو و جوانان سرکش»، «دکترجکیل و مسترهاید»، «سفر به مرکز زمین»، «رابینسون کروزو»، «دن‌کامیلو بر سر دوراهی» و «دن‌کامیلو و شیطان» از جمله کتاب‌هایی‌ست که مرجان رضایی ترجمه آن را برعهده داشته است.

رمان«امپراتور پرتغالستان(شاه‌لیر سوئدی)» نوشته سلما لاگرلوف، در 248 صفحه، در قطع رقعی، جلد شومیز، به قیمت 79 هزار و 500 تومان و با ترجمه مرجان رضایی، توسط نشر مرکز به کتابفروشی‌ها رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...