کتاب «معرفت‌شناسی در آثار میرزا مهدی اصفهانی» نوشته عباس شاه منصوری توسط انتشارات نگاه معاصر منتشر شد.

به گزارش مهر، انتشارات نگاه معاصر کتاب «معرفت‌شناسی در آثار میرزا مهدی اصفهانی» نوشته عباس شاه منصوری را با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه، ۲۲۴ صفحه و بهای ۳۲ هزار تومان منتشر کرد.

کتاب حاضر با موضوع شناخت، در فلسفه اسلامی با تاکید بر تفکر میرزا مهدی اصفهانی، تألیف شده و شامل سه فصل است. فصل اول معرفت‌شناسی خود بنیاد را تعریف می‌کند که این تعریف ارائه‌شده، از سوی ادموند گتیه با مثال‌های نقضی مواجه می‌شود. او قائلان به چنین تعریفی را به چالش کشیده و آن‌ها را از ارائه پاسخی متقن عاجز می‌کند. در تحلیل همین تعریف است که مشکلات دیگری بروز می‌دهد. با تعریف معرفت به باور صادق موجه، سه جز باور، صدق و توجیه پیش روی اندیشمندان قرار می‌گیرد.

معرفت‌شناسی خود بنیاد در فرازی دیگر به منابع معرفت می‌پردازد و با تقسیم آن به مولد و غیر مولد، عقل و ادراک حسی را در دو منبع برای سراسر تاریخ اندیشه ورزی بشری معرفی می‌کند و در توصیه این دو منبع آنچه مشهود می‌شود ناکارآمدی هر دو منبع است به گونه‌ای که منبع بودن ادراک حسی به شکاکیت می‌انجامد و عقل‌گرایی نیز به ایده‌آلیسمی ختم می‌شود که هیچ نشانی از واقعیت زندگی را در آن نمی‌توان دید.

معرفت‌شناسی در آثار میرزا مهدی اصفهانی

در فصل دوم معرفت‌شناسی خدا نهاد تعریف می‌شود و می‌نویسد که میرزا مهدی اصفهانی برای توجه دادن به حقیقت علم، مخاطبین خود را به برخی مواقفی رجوع می‌دهد که در آن مواقف بهتر می‌توان تعالی علم و وصف‌ناپذیری‌اش را متذکر شد و می‌گوید آگاهی ما به چنین حکمی نشان از آن است که علم و آگاهی عدم چیزی غیر از معلوم و عالم بوده و در عرض هیچ‌کدام از این دو نیز قرار نمی‌گیرد.

فصل آخر به نقد و بررسی آرا میرزا مهدی اختصاص دارد. نقد و بررسی روش میرزای اصفهانی، بیان نقدهای ناظر بر روش او و تحلیل این نقدها از جمله مباحث مطرح شده در این فصل است. نویسنده در این فصل با اشاره‌ای گذرا به نظرات فلسفی و حکمی عبدالله جوادی آملی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید جلال‌الدین آشتیانی و صادق لاریجانی، همه انتقادات، ایرادات و اشکلات وارده از سوی فلاسفه، عرفا و پژوهشگران علوم انسانی و اندیشمندان به میرزا مهدی اصفهانی را مردود می‌داند، با تقسیم‌بندی نقدها به چهارگونه نقد آنها را رد می‌کند. او نخست نقدهای میرزای اصفهانی را مورد نقد قرار داده است. دومین محور نقدها ناظر بر مباحث محتوایی آرا وی در معرفت‌شناسی دین و محور سوم بررسی برخی انتساب‌های ناقدین به میرزای اصفهانی است. در نهایت نیز نویسنده برای روشن کردن بستر و فضای نقدی که در برابر آرای میرزای اصفهانی شکل گرفته، به برخی نقدهایی که مغالطی خوانده پرداخته است. نویسنده نقدهای این اندیشمندان بر میرزا مهدی اصفهانی را نادقیق خوانده است.

شاه‌منصوری در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «میرزای اصفهانی بر آن است که در دستیابی به معارف دینی باید از همان ابتدا با اتکاء بر خود متون آغاز نمود و راه را طی کرد. اگر با دین شروع کنیم آنگاه همه مفاهیم و واژه‌ها نیز با هم سازگار خواهند بود و در غیر این صورت هیچ‌گاه از تناقض و ناسازگاری رهایی نخواهیم داشت.»

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...