کتاب «چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟» [Why can't philosophers laugh] نوشته کاترین فروزه [Katrin Froese] با ترجمه علی سیاح توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟ [Why can't philosophers laugh] نوشته کاترین فروزه [Katrin Froese]

به گزارش مهر، این‌کتاب شصت‌ویکمین عنوان از مجموعه «مطالعات علوم انسانی» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

کاترین فروزه نویسنده این‌کتاب، استاد فلسفه و دین دانشگاه کلگری کانادا و مدرس فلسفه تطبیقی، فلسفه فمینیستی و فلسفه سیاسی است. او در آثارش، از یک‌سو اخلاق، فردیت و دیگری را دنبال می‌کند و از سوی دیگر، محدودیت‌های مرجعیت عقل انسان مدرن و جست‌وجوی شیوه‌های جدید زندگی را بررسی می‌کند. فروزه در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش، فلاسفه و مکاتبی را که سعی در نقد محدودیت‌های عقل انسان مدرن دارند، مورد تحلیل قرار داده و دو عامل یادشده یعنی عقل انسان مدرن و شیوه‌های جدید زندگی را با هم تلفیق می‌کند.

این‌نویسنده معتقد است انسان مدرن از طرفی، انسانی شدیدا فردیت‌یافته است و از سوی دیگر، ناچار به ادغام در جهانی است که در آن زندگی می‌کند. او در جایگاه یک مدرن فلسفه تطبیقی، انگاره‌ها و متون اصلی فلسفه چین باستان را کند و کاو کرده و در این‌فلسفه، به دنبال راهی برای برون‌رفت از بن‌بست محدودیت‌های عقل انسان مدرن است.

درباره بحث اصلی کتاب «چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟» فروزه معتقد است ما به‌ظاهر در جوامعی زندگی می‌کنیم که برای خنده ارزش قائل هستند. مثلا در رسانه‌ها و تلویزیون،‌ به‌ویژه در آمریکای شمالی برنامه‌های کمدی زیادی پخش می‌شود و فشار زیادی وارد می‌شود که به نظر برسد شادی بر زندگی آدم‌ها حکمفرماست. به‌این‌ترتیب بُعد تراژیک هستی به‌اجبار نادیده گرفته می‌شود. او معتقد است بسیاری از کمدی‌های تلویزیونی حواس مردم را پرت می‌کنند؛ به این‌ترتیب که هدف‌شان نه‌ ترغیب به تفکر که رهایی از اندیشیدن عمیق است.

کتاب پیش‌رو ۸ فصل دارد که در ۲ بخش اصلی تقسیم‌ شده‌اند. بخش اول، «دیدگاه‌های اروپایی» است و فصل‌های دوم، سوم و چهارم کتاب را شامل می‌شود. بخش دوم کتاب هم «دیدگاه‌های چینی» است. عناوین‌ فصل‌های کتاب ابتدایی به‌ترتیب عبارت‌ است از: مقدمه، ما بدن داریم! (کانت، شوپنهاور و برگسون)، خنده رهایی‌بخش در فلسفه نیچه، طنز و تناهی در فلسفه کی‌یر کگور.

در بخش دوم هم فصل‌های پنجم تا هشتم با این‌عناوین درج شده‌اند: کنفوسیوس و طنز؟، طنز در چوانگ‌تزو: هم‌دست بازی گوش زبان، خنده بی‌دلیل در بودیسم چَن، پی‌نوشت: خندیدن به فلسفه یا خنده را فلسفیدن؟

فروزه می‌گوید هدفش از نوشتن این‌کتاب، نه عرضه دیدگاهی جامع درباره نظریات خنده و طنز و نه ارائه پژوهشی در این‌حوزه است. بلکه سعی دارد از خلال آثار فیلسوفان نشان بدهد چرا در سرسراهای متبرک فلسفه، به ندرت از خنده به‌عنوان یک موضوع جدی بحث شده است. او می‌گوید تنها فیلسوفی که از بعد جسمانی، درباره خنده بحث کرده، کسل‌کننده‌ترین فیلسوف یعنی امانوئل کانت است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

گرچه کنفوسیوس به کرّات نرمش‌پذیری را ستوده است، به عقیده او حفظ تعادل میان نرمش‌پذیری و سنت کاری است ظریف. به عقیده کنفوسیوس هماهنگی انسانی نمی‌تواند با هماهنگی طبیعی به تعادل برسد. در این شکی نیست که باید از قالب‌های طبیعت تقلید کرد، اما با این‌حال نمی‌توان خود را به‌طور غریزی با آن‌ها تطبیق داد و بنابراین تقلید ما تا اندازه‌ای تفسیر طبیعت است. خودانگیختگیِ طبیعی که او آن را در حرکت رودخانه یا مسیر پرواز پرندگان مشاهده می‌کند، به‌آسانی در دسترس انسان قرار ندارد. انسان‌ها برای هماهنگی باید تلاش کنند و همین مسئله آن‌ها را خنده‌آور و کمیک می‌سازد. تنها کسی که ریاضت فراوانی در پرورش نفس کشیده قادر است به‌طور طبیعی درگیر لی شود. این نکته که ما برای رسیدن به هماهنگی باید سخت بکوشیم خود موید آن است که در بطن وجود ما چیزی قرار دارد که این کار را غیرممکن می‌سازد و همین امر بستر کمدی را فراهم می‌آورد. طنز در تفکر کنفوسیوسی انسان را فروتن و متواضع نگه می‌دارد و به او یادآور می‌شود که همواره باید پیش برود، چرا که کمال دور از دسترس اوست.
براساس فلسفه کنفوسیوسی، نظم طبیعی کیهانی‌ای وجود دارد که همه انسان‌ها در آن مشارکت می‌ورزند و معمولا با لفظ تیان از آن یاد می‌شود. مفهوم تیان فی‌نفسه مهم است. در برخی از متون بر الوهیت خالق دلالت می‌کند و در برخی دیگر به‌معنای آسمان است که بالای سر ماست و با این حال، بخش اعظمی از تجربه روزمره ما را تشکیل می‌دهد...

این‌کتاب با ۳۱۵ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...