نمایش آرشیوهای شخصی گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی، در گفت‌وگویی گفته بود: «در نهایت، ادبیات کاری جز نجاری نیست.» آرشیوهای این نویسنده نشان می‌دهد او به این جمله باوری راسخ داشت. طوری در دست‌نوشته‌هایش غرق می‌شد که انگار در حال مراقبه بود، صفحه‌های تایپ‌شده را با قلم قرمز نشانه‌گذاری می‌کرد، نوارهای کاغذی را روی جمله‌هایی که حذف‌شان کرده بود، می‌گذاشت و روی آنها جمله‌های جدید می‌نوشت.

از اول فوریه تا اواخر تیرماه سال آینده نمایشگاه «گابریل گارسیا مارکز: ساخت نویسنده‌ای جهانی» در مرکز هری رنسم واقع در دانشگاه تگزاس برپاست. آثار و عکس‌های به نمایش درآمده در این نمایشگاه داستان زندگی گارسیا مارکز را از دوره‌ای که کودکی خجالتی در کلمبیا بود تا دوره‌ای که به ستاره‌ای در آسمان ادبی تبدیل شد، روایت می‌کنند. آلوارو سانتانا آکیونیا، سرپرست این نمایشگاه می‌گوید: «نگرش مرکز رنسم این است که برای بازدیدکنندگان درکی عمیق از روند خلاقه‌ای که صرف ساخت هنر و ادبیات می‌شد، ارایه کند.» سانتانا آکیونا که کتاب «صعود به افتخار: چگونه صد سال تنهایی نوشته شد و به کلاسیکی جهانی بدل شد» تابستان سال آینده منتشر می‌شود، می‌گوید: «همچنین نگرشم برای برگزاری این نمایشگاه این است لایه‌های گوناگونی که در ساخت یک نویسنده به کار برده شده را به انظار عمومی ارایه کنم.» اغلب آرشیوهای این نمایشگاه از مرکز هری رنسم گرفته شده است که پس از درگذشت گارسیا مارکز در سال 2014 مالک قانونی آرشیوهای شخصی او شد. درهای این مرکز از سال 2015 رو به محققان گشوده شد و هزاران نسخه از یادداشت‌های «گابو» در سال 2017 دیجیتالی شد.

سانتانا آکیونیا می‌گوید: «این نمایشگاه نخستین نمایشگاهی است که با استفاده از آرشیوهای شخصی او، کارهای گارسیا مارکز را در زندگی‌اش محور قرار داده است. در نتیجه در این نمایشگاه آرشیوهایی به نمایش درآمده‌اند که حتی محققان آثار و زندگی گارسیا مارکز هم ندیده‌اند.» گارسیا مارکز 20 سالی تلاش کرد تا نویسنده‌ای تمام‌وقت شود. روزنامه‌نگار بود و ناشران کوچک کتاب‌ها و داستان‌های کوتاهی از او منتشر کردند اما باز هم آوای نامش از حلقه ادبی‌ دوستانش فراتر نمی‌رفت. سال 1967 که «صد سال تنهایی» منتشر شد ورق برگشت. این رمان آنقدر گارسیا مارکز را مشهور کرد که در سال 1982 جایزه نوبل ادبیات را به او اهدا کردند. در این نمایشگاه 300 شیء به نمایش درآمده که شامل هر چیزی از ماشین‌تحریر و دست‌نوشته‌های گابو تا شماره تلفنی می‌شود که بازدیدکنندگان می‌توانند با آن تماس بگیرند و صدای گارسیا مارکز که فصل نخست «صد سال تنهایی» را به زبان اسپانیایی می‌خواند، بشنوند. همچنین صفحات اصلی یا نمونه ستونی صفحه‌بندی‌نشده آثار نویسندگانی که بر گارسیا مارکز تاثیرگذار بوده‌اند مثل جیمز جویس، ویرجینیا وولف و ویلیام فاکنر همچنین مکاتبات او با رهبرانی همچون فیدل کاسترو به نمایش درآمده‌اند. این نمایشگاه زندگی گارسیا مارکز را نه‌تنها در نقش رمان‌نویس بلکه روزنامه‌نگار، فیلمنامه‌نویس و فرد سیاسی تاثیرگذار بررسی و به نمایش می‌گذارد.

................ هر روز با کتاب ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...