رمان «مادام بوواری» نوشته گوستاو فلوبر با ترجمه مهدی سحابی توسط نشر مرکز به چاپ بیست و سوم رسید.

به گزارش مهر، «مادام بواری» یکی از آثار مهم ادبیات فرانسه و جهان است که درباره شخصیت و سرنوشت زنی به نام اما بواری است. این‌سرنوشت تراژیک باعث شده اما بواری یکی از شخصیت‌های مهم تاریخ ادبیات باشد. فلوبر در این‌رمان زندگی این‌زن را از یک‌شخصیت شهرستانی جاه‌طلب تا ارتقای رتبه اجتماعی‌اش روایت می‌کند.

ترجمه سحابی از این‌رمان یکی از ترجمه‌های ارائه شده در ایران از این‌کتاب است. سحابی پیش‌تر با ترجمه کتاب‌هایی چون «مونته دیدیو، کوه خدا» نوشته اری دلوکا، «مون بزرگ» نوشته آلن فورنیه، «دسته دلقک‌ها» نوشته لویی فردینان سلین، «تقسیم» اثر پیرو کیارا، «اولین برف و داستان‌های دیگر» نوشته گی دو موپاسان، مجموعه ۷ جلدی «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» نوشته مارسل پروست و دو کتاب «لویی فردینان سلین» اثر دیوید هیمن و «مارسل پروست» نوشته اف.دابلیو.جی.همینگز با نشر مرکز همکاری کرده است.

«مادام بوواری» اولین و یکی از مهم‌ترین آثار گوستاو فلوبر است که در سال ۱۸۵۶ به‌صورت پاورقی و یک‌سال بعد در قالب کتاب چاپ شد. فلوبر این‌کتاب را طی ۵ سال نوشت.

چاپ بیست و سوم ترجمه سحابی از این‌کتاب با ۴۹۸ صفحه و قیمت ۶۹ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه شده است.

[مادام بوواری برای نخستین بار در س‍ال ۱۳۴۱ ب‍ا ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ش‍ف‍ق‌ ه‍م‍دان‍ی‌ ت‍وس‍ط ان‍ت‍ش‍ارات‌ ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر منتشر شد. این رمان تاکنون بیش از 12بار ترجمه شده اس‍ت‌.]

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...