نخستین جشنواره بین‌المللی شعر فجر 23 بهمن ماه، طی مراسمی در تالار وحدت، برگزیدگان خود را اعلام کرد. اسامی برگزیدگان در جشنواره‌های مختلف این جشنواره به شرح زیر است:

به گزارش کتاب نیوز، در بخش امام و انقلاب: از میان نامزدهای در نظر گرفته شده مهرداد اوستا، علی معلم، قیصر امین‌پور و محمدعلی بهمنی، زکریا اخلاقی، مهرداد اوستا به عنوان نفر برگزیده اعلام شد.

در بخش آیینی: سیدحسن حسینی، قیصر امین پور، خسرو احتشامی، قادر طهماسبی و سعید بیابانکی نامزد بودند که هیئت‌داوران به سیدحسن حسینی و قیصر امین پور مشترکا رای دادند.

در بخش جوان از میان نامزدها: فاضل نظری، سعید میرزایی، گروس عبدالملکیان و علی محمد مودبی، فاضل نظری، سعید میرزایی انتخاب شدند.

در بخش طنز: ابوالفضل زرویی نصر‌آبادی، ناصر فیض، رضا رفیع و سیدعبدالرضا موسوی نامزد شدند که ابوالفضل زرویی نصرآباد جایزه را دریافت کرد.

در بخش شعر کلاسیک از میان نامزدها: حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، خسرو احتشامی، قیصر امین‌پور و نصرالله مردای، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی مشترکا جایزه را دریافت کردند.

در بخش تصنیف و ترانه: بیژن ترقی، علی معلم، معینی کرمانشاهی، محمدعلی بهمنی و قیصر امین‌پور، به عنوان نامزدهای نهایی انتخاب شدند که بیژن ترقی و علی معلم انتخاب شدند.

در بخش نو (سپید ونیمایی): از میان نامزدها طاهره صفارزاده، شمس لنگرودی، بیژن نجدی، احمدرضا احمدی و سیدعلی موسوی گرمارودی خانم طاهره صفارزاده انتخاب داوران بود.

در بخش کودک و نوجوان: شکوه قاسم‌نیا، افشین علاء، افسانه شعبان‌نژاد، مصطفی رحماندوست و ناصر کشاورز نامزد شدند که در پایان داوران به افسانه شعبان‌نژاد و افشین اعلاء رای دادند.

در بخش فارسی زبانان: محمدکاظم کاظمی، لطیف پدرام (افغانستان)، محمدعلی عجمی (تاجیکستان)، دکتر ظهیراحد صدیقی (پاکستان) نفرات برگزیده بودند.

در بخش ملی و میهنی: از میان نامزدها: حسین منزوی، رحیم معینی کرمانشاهی، سلمان هراتی، مهدی اخوان ثالث و یدالله بهزاد کرمانشاهی،  شعر مهدی اخوان‌ثالث انتخاب شد.

برگزیدگان استانی این جشنواره نیز به شرح زیر هستند:
محمدخلیل جمال (فارس)، بهمن صالحی (گیلان)، محمدعلی بهمنی (هرمزگان)، محمدعلی مجاهدی (قم)، محمدجواد محبت (کرمانشاه)، خسرو احتشامی (اصفهان)، غلامرضا شکوهی (خراسان)، سیاوش دیهیمی (همدان)، غلامسیحن یوسفی (ناقوس/ خراسان جنوبی)، صالح عاصم اردبیلی (اردبیل)، عباس باقری (سیستان و بلوچستان)، محمود اکرامی (خراسان شمالی)، مجید زمانی اصل (خوزستان)، ایرج قنبری (مازندران)، شاهرخ اورامی (کردستان)، محمدعلی حضرتی (قزوین)، زکریا اخلاقی (یزد)، محمدکاظم عالی‌پور (لرستان)، مجید واحدی (ارومیه)، همایون علیدوستی (چهارمحال و بختیاری)، جلال محمدی (آذربایجان شرقی)، علی هوشمند (بوشهر)، سیدعلی میرافضلی (کرمان)، حبیب‌الله بخشوده (ایلام)، هادی وحیدی (زنجان)، عباس محمدی (استان مرکزی)، سارا حیدری (سمنان).

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...