شکست پروژه‌ خودکفایی در تولید کاغذ به روایت آمار | آرمان ملی


محمدمهدی اسماعیلی وزیر پیشنهادی دولت سیزدهم به مجلس شورای اسلامی، در آغاز حضور خود در این کابینه موضوع «ملی شدن صنعت نشر» را در برنامه‌های پیشنهادی خود به ‌مجلس ارائه می‌دهد. شعاری که خیلی زود و بعد از آنکه اسماعیلی بر صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زد، به شعار خودکفایی در تولید کاغذ تقلیل پیدا می‌کند. اسماعیلی در تریبون‌های مختلف وعده خودکفایی در تولید کاغذ ایرانی را فریاد زده و عنوان می‌نمود که تا پایان سال ۱۴۰۲ در تولید کاغذ ایرانی خودکفا می‌شویم و حتی در نیمه سال ۱۴۰۳ به مرحله صادرات کاغذ ایرانی نیز وارد خواهیم شد، این درحالی‌ست که اطلاعات منتشر شده از سوی وزارت ارشاد، سرگذشت دیگری را روایت می‌کند!

پر مصرف ترین کاغذ خارجی

تولید کاغذ ایرانی که سابقه دیرینی در ایران پیش و پس از انقلاب دارد، همواره به‌دلیل مشکلاتی عدیده نتوانسته است نیاز بازار را هم از جهت تناژ و هم از جهت کیفیت برآورده سازد، اما دولت سیزدهم سعی داشت تا با فعال‌سازی کارخانه ورشکسته کاغذ مازندران و کاغذ پارس و حمایت از کارخانه‌ تازه تأسیس دیبای شوشتر کارون خون تازه‌ای در شریان‌های فرسوده و رسوب‌کرده این کارخانه‌ها برای افزایش تولید کاغذ جاری کند. این در حالی‌ بود که کاغذهای تولید شده به‌دلیل کیفیت نامرغوب و فاصله قیمتی اندکش نسبت به کاغذهای وارداتی، نه مورد توجه ناشران و چاپخانه‌ها قرار می‌گیرند و نه خوانندگان کتاب بدان اقبالی نشان می‌دهند. چاپخانه‌‌داران بارها به‌دلیل کیفیت پایین کاغذ - که متوقف شدن چندباره فرایند چاپ و همچنین صدمه زدن به دستگاه‌های چاپ و بالاخص سیلندر چاپ را به‌دنبال داشت- سر به‌گلایه برآوردند. از سمت دیگر دورریز کاغذ ایرانی موجب می‌شد که عملاً قیمت تمام‌شده این نوع کاغذ با نمونه کاغذهای وارداتی تقریباً همتراز درآید. مشکل اصلی کاغذهای ایرانی تازه بعد از صحافی مشخص می‌شد که محصول کتابی بدفرم، مواج و تاب‌دار بود. در هر صورت بسیاری از ناشران عمومی پرکار عطای این نوع کاغذ را به لقایش بخشیدند و ترجیح داده با پرداخت مبالغی بیشتر و خرید کاغذهای خارجی بالاخص بالکی کتاب‌های خود چاپ و منتشر نموده و به خوانندگانشان عرضه کنند.

با همه این اوصاف شعار «خودکفایی در تولید کاغذ ملی» ترجیع‌بند صحبت‌ها و نشست‌های مختلف وزیر ارشاد سابق در دولت سیزدهم بود، به‌شکلی که در ۲۵ آبان سال ۱۴۰۱ طی مراسمی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون فرهنگی وزیر و همچنین مدیرعامل کاغذ مازندران و جمعی از ناشران و اهالی قلم، «آیین شکرانه استمرار تولید و توزیع کاغذ ایرانی» برگزار شد. استمرار شعار کاغذ ایرانی و آیین‌هایش تا به‌آنجا ادامه پیدا کرد که در آذر سال ۱۴۰۲ طی مراسمی «جشن خودکفایی تولید کاغذ ایرانی» برگزار شد، شعاری که البته از خودکفایی در سطح ملی و کلان به خودکفایی در سطح کاغذ کتاب‌های درسی تقلیل پیدا کرد. یعنی دولت سیزدهم بعد از دوسال شعار سردادن تنها موفق شد که در تولید کاغذ کتاب‌های درسی خودکفا شود که البته آن‌هم مطابق آمارها و اطلاعاتی که بعدتر وزارت آموزش و پرورش و شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ارائه دادند، در محل تردید قرار گرفت. در حالی که وزیر ارشاد و معاون فرهنگی او یاسر احمدوند با شعار «خودکفایی در تولید کاغذ ایرانی» مشغول بودند، حذف ارز ۴۲۰۰ تومان و اختصاص بی‌برنامه و آشفته ارز ترجیحی، قیمت کاغذ را روزبه‌روز بالاتر می‌برد، موضوعی که موجب شد قیمت کتاب در دو سال اول دولت سیزدهم (۱۴۰۰ و ۱۴۰۱) بیش از ۵۴٪ افزایش پیدا کند. این رقم بالاترین و سریع‌ترین افزایش قیمت کتاب طی بیست سال گذشته به‌شمار می‌رود.

بی‌رغبتی ناشران به کاغذ ایرانی
متاسفانه طی چند سال گذشته در دولت سیزدهم کمیته تخصیص و توزیع کاغذ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمار و اطلاعاتی از نحوه و تعداد کاغذهای تخصیص داده شده ایرانی و خارجی به ناشران اعلام نکرد. آخرین آمار ارائه شده در وب سایت این کمیته مربوط به «فهرست تخصیص کاغذ ناشران از آبان تا پایان اسفند ۱۴۰۱» است، اما به‌تازگی آماری در «سامانه شفاف‌سازی» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده که مربوط به فهرست تخصیص کاغذ ایرانی و خارجی به ناشران در سال ۱۴۰۲ و همچنین فروردین تا شهریور سال ۱۴۰۳ است. با نگاهی به این آمار به‌خوبی مشخص است که ناشران عمومی تقریبا هیچ اقبالی به کاغذ ایرانی نشان نداده‌اند.

شاید برای برخی این شبهه پیش بیاید که احتمالا دولت سیزدهم تنها به‌طیف خاصی از ناشران هم‌فکر کاغذ ایرانی داده است، اما با دقت در فهرست تخصیص کاغذ می‌بینیم که ناشران پرکار عمومی جبهه انقلاب و ناشران دولتی و یا وابسته به نهادهای حاکمیتی هم آنچنان رقبتی به این نوع کاغذ نشان نداده‌اند. پرواضح است که دولت سیزدهم حتی در همراه کردن ناشران هم‌فکر و هم‌سو برای استفاده از کالای ملی و داخلی و بهره‌وری از کاغذ ایرانی برای چاپ و نشر کتاب نیز توفیق نیافتند. از شاخص‌ترین ناشران این جریان می‌توان به انتشارات شهید ابراهیم هادی اشاره کرد، ناشری که به چاپ و انتشار کتب دفاع مقدس می‌پردازد و برخی از آثارش همچون کتاب «سلام بر ابراهیم» قریب به دویست چاپ مختلف خورده است، در سال ۱۴۰۲ تنها ۱۱۰۰ بند کاغذ ایرانی گرفته، درحالی که این انتشارات در همین سال ۶۱۰ بند کاغذ خارجی نیز از دولت دریافت کرده است. انتشارات شهید کاظمی نیز از دیگر ناشران مطرح جریان انقلاب است که آن نیز به چاپ و انتشار کتاب‌های دفاع مقدس مشهور است و در این سال، ۲۱۰۰ بند کاغذ ایرانی دریافت و البته در کنار آن ۱۴۱۲ بند کاغذ خارجی هم دریافت کرده است.

پر مصرف ایرانی کاغذ

انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تنها ۲۰۰ بند کاغذ ایرانی دریافت کرده است، درحالی که بیش از دو برابر (۵۲۸ بند) کاغذ خارجی نیز به این انتشارات تخصیص داده شده است. همچنین شرکت چاپ و نشر بین‌الملل از دیگر ناشران وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی ۵۰۶ بند کاغذ خارجی دریافت کرده و هیچ خبری از دریافت کاغذ ایرانی توسط این نشر نیست. انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای تنها ۱۰ بند کاغذ ایرانی دریافت کرده است! درحالی که همین انتشارات ۵۰۶ بند کاغذ خارجی دریافت کرده و همچنین ۴۶۰ بند کاغذ خارجی دیگر نیز که به‌نام انتشارات فقه روز که وابسته به انتشارات انقلاب اسلامی است به آن تخصیص داده شده است. کتابستان معرفت از دیگر ناشران شناخته شده و فعال جبهه انقلاب هم ۸۶۸ بند کاغذ ایرانی دریافت کرده است، در حالی که ۵۰۶ بند کاغذ خارجی نیز گرفته است. با مقایسه این دو لیست تخصیص کاغذ داخلی و خارجی مشخص می‌شود که ناشران دولتی و انقلابی متعددی به‌چشم می‌خورند که به هیچ وجه سمت کاغذ ایرانی نرفته و تنها به دریافت کاغذ خارجی اهتمام داشته‌اند.

انتشارات شهرستان ادب از ناشران شناخته شده جریان انقلاب هیچ کاغذ ایرانی دریافت نکرده، درحالی که ۲۸۶ بند کاغذ خارجی دریافت کرده است. انتشارات کتاب جمکران وابسته به مسجد مقدس جمکران ۵۰۶ بند کاغذ خارجی دریافت کرده است، مرکز طبع و نشر قرآن کریم ۶۵۳ بند کاغذ خارجی، مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه قم ۳۹۷ بند کاغذ خارجی، مکتب حاج قاسم ۷۰۶ بند کاغذ خارجی، پژوهشکده شورای نگهبان ۵۰۰ بند کاغذ خارجی، انتشارات ستاره‌ها وابسته به کنگره سرداران شهید استان خراسان ۲۶۴بند کاغذ خارجی و …

بنابر لیست تخصیص کاغذ ایرانی در سال ۱۴۰۲ به ۵۹۵ ناشر از ۲ بند تا ۲۲۰۰۰ بند کاغذ و در مجموع ۱۵۴، ۴۲۰ بند کاغذ تخصیص داده شده است. مطابق لیست دیگری که به تخصیص کاغذ از فروردین تا شهریور سال ۱۴۰۳ را اختصاص دارد، ۸۵ ناشر از یک بند تا ۱۷۵۵ بند کاغذ تخصیص داده شده است. طی شش‌ماهه اول سال ۱۴۰۳ در مجموع ۱۷، ۲۷۷ بند کاغذ اختصاص داده شده که در مقایسه با سال آمار سال قبل می‌توان گفت دولت سیزدهم هم در تعداد ناشران و هم در میزان تخصیص کاغذ ایرانی دچار شکست مطلق شده است. پرواضح است که شعار «خودکفایی تولید کاغذ ایرانی» حتی شش‌ماه هم دوام نیاورد، چه‌برسد به اینکه ارشاد بتوانند «آیین اولین سالگرد خودکفایی تولید کاغذ ایرانی» را با یاران و همراهان خود جشن بگیرد. ۴۴ درصد کاغذ ایرانی تخصیص یافته به ناشران در سال ۱۴۰۲ متعلق به ۱۰ نشر است و ۵۶ درصد باقی مانده کاغذ ایرانی نیز بین ۵۸۶ ناشر تقسیم شده است.

عمده این ناشران تعداد کمی کاغذ دریافت کرده‌اند، اما از آنجا که تعداد ناشران زیاد است، مجموع عدد تخصیص یافته به آنها بیش از نیمی از کاغذ ایرانی تخصیص داده شده را در بر می‌گیرد. با نگاهی به نام 10 ناشر اول این لیست به‌خوبی مشخص می‌شود که مصرف‌کننده اصلی کاغذ ایرانی کدام ناشران بوده و با چه نیتی اقدام به خرید این نوع از کاغذ می‌کرده‌اند: ۱- کانون زبان ایران (۲۲، ۴۱۱بند)، ۲- کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان (۱۵، ۶۸۳بند)، ۳- مهر و ماه نو (۱۱، ۰۲۵بند)، ۴- مهرسا (۷، ۰۲۵بند)، ۵- خیلی سبز (۶، ۵۰۰ بند)، ۶. سمت (۶۰۰۰بند)، ۷. بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی (۵، ۲۰۱بند)، ۸- قدیانی (۴، ۳۵۰بند)، ۹- پیام عدالت (۴، ۲۱۰بند)، ۱۰- نشر معارف وابسته به نهاد رهبری (۴، ۰۵۰بند).

در رتبه اول این لیست انتشارات کانون زبان ایران وابسته به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان قرار دارد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زمره ناشران دولتی و وابسته به وزارت آموزش و پرورش است.

بیش‌ترین حجم کاغذ ایرانی تخصیص داده شده به انتشارات کانون زبان ایران صورت گرفته که ناشری آموزشی و متولی برگزاری کلاس‌های زبان‌های خارجی در سراسر ایران است. جالب اینکه رتبه دوم این لیست نیز به متعلق به کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان است. در اینجا این سؤال و شبهه پیش می‌آید که آیا این انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان خود مصرف‌کننده کاغذ ایرانی تخصیص‌یافته بوده است؟ یا آنکه این کاغذها در اختیار کانون زبان ایران قرار گرفته است؟ رتبه سوم تخصیص کاغذ ایرانی به انتشار مهر و ماه نو که ناشری آموزشی و کمک آموزشی است اختصاص دارد و رتبه بعدی این لیست نیز در اختیار انتشارات مهرسا که ناشری تخصصی در حوزه کودک و نوجوان است قرار دارد. بازهم این سؤال و شبه پیش می‌آید که آیا کاغذهای ایرانی اختصاص یافته به انتشارات مهرسا به چاپ کتاب‌های همین ناشر اختصاص پیدا کرده و یا در اختیار انتشارات مهر و ماه نو قرار گرفته است؟ رتبه بعدی نیز در اختیار انتشارات خیلی سبز است که تکلیف این ناشر نیز از اساس مشخص است. هرچند در رتبه‌های بعدی شاهد حضور برخی از ناشران عمومی و کودک همچون قدیانی و یا پیام عدالت نیز هستیم، اما به‌‌طور کلی بیش‌ترین حجم کاغذهای اختصاص یافته به این 10 ناشر در حوزه کتاب‌های درسی، کمک‌درسی و آموزشی مورد استفاده قرار گرفته است، حوزه‌ای گران، پرمخاطب و پرسود که کتاب‌های تولید شده در آن مصرف کوتاهی داشته و خیلی زود به‌چرخه بازیافت کاغذ برمی‌گردند. قابل ذکر است که تا پیش از این ناشران آموزشی و کمک‌آموزشی مشمول هیچ نوع یارانه و حمایت دولتی نبوده‌اند.

عمدتا ناشران مذهبی، دولتی و شبه‌دولتی و متعلق به جریان انقلاب که ترجیح داده‌اند حداقل بخشی از کتاب‌های منتشره خود را نه با استفاده از کاغذ ایرانی، بلکه با استفاده از کاغذ خارجی چاپ و منتشر کنند

تخصیص بی‌ضابطه کاغذ
با نگاهی به لیست تخصیص کاغذ می‌توان اینگونه گفت که کمیته تخصیص و توزیع کاغذ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ قاعده و ملاکی برای چگونگی توزیع کاغذ ایرانی نداشته است و حتی به «دستورالعمل تخصیص کاغذ و نظارت بر مصرف آن» که توسط معاون وزیر ابلاغ شده هم عمل نکرده است. شاید در ابتدای امر تخصیص کاغذ ایرانی مطابق قواعدی که در این آیین‌نامه آمده انجام می‌گرفته، اما به‌مرور و بر اثر عدم استقبال ناشران عمومی و حتی ناشران جبهه انقلاب از این نوع کاغذ، بعد از مدتی هر ناشری هر میزان کاغذ که تقاضا کرده، به ‌او تخصیص داده شده است. قابل توجه اینکه مطابق بند سوم از ماده سوم «دستورالعمل تخصیص کاغذ و نظارت بر مصرف آن»: «به‌دلیل محدودیت منابع، کتاب­‌های کمک آموزشی و آموزشی در تمامی مقاطع تحصیلی مشمول کاغذ یارانه­‌ای نمی‌­شود.» پس چطور است که کاغذ ایرانی که شخص وزیر فرهنگ از آن با عنوان کاغذ یارانه‌ای نام برده و صدالبته که در فرایند تولید آن انواع حمایت‌ها و سوبسیدها توسط دولت انجام شده است تا این کاغذ با قیمت تمام‌شده پائین‌تری به‌نسبت کاغذ خارجی در دسترس ناشران قرار گیرد، به این راحتی و با این حجم بالا در اختیار ناشران آموزشی و کمک‌آموزشی قرار می‌گیرد؟ آیا انتشار کتاب‌های آموزشی و کمک‌آموزشی که به‌شکلی می‌توان آن‌ها را کتاب‌های مصرفی و زمان‌دار نام برد، که در تنها در یک بازه زمانی کوتاه مورد استفاده دانش‌آموزان و دانشجویان قرار گرفته و خیلی زود به چرخه بازیافت برمی‌گردد، امری عقلایی و منطقی است؟

در انتها بد نیست که نگاهی به 10 ناشر اول لیست تخصیص کاغذ خارجی نیز بیندازیم. عمدتا ناشران مذهبی، دولتی و شبه‌دولتی و متعلق به جریان انقلاب که ترجیح داده‌اند حداقل بخشی از کتاب‌های منتشره خود را نه با استفاده از کاغذ ایرانی، بلکه با استفاده از کاغذ خارجی چاپ و منتشر کنند، عبارتند از: ۱- شهید کاظمی (۱۴۱۲بند)، ۲. سایان (۱۲۵۷بند)، ۳. پیام عدالت (۹۱۶بند)، ۴. مؤسسه خدمات مشاوره‌ای و پژوهش‌های اجتماعی آستان قدس رضوی (۷۶۰بند)، ۵. مکتب حاج قاسم (۷۰۶بند)، ۶. شهید ابراهیم هادی (۶۱۰بند)، ۷. محراب قلم (۵۸۸بند)، ۸. راه یار (۵۸۸بند)، ۹. کتاب جمکران (۵۰۶بند)، ۱۰. آیین فطرت (۵۲۸ بند)، ۱۱- سوره مهر (۵۲۸بند). با نگاه به لیست تخصیص کاغذ خارجی مشخص می‌شود که در مجموع 47 هزار و 773 بند کاغذ به ۵۲۶ ناشران تخصیص داده شده است. در رأس این لیست به انتشارات شهید کاظمی برمی‌خوریم که ۱۴۱۲ بند کاغذ به او اختصاص یافته است و در ادامه بیش‌ترین حجم کاغذ خارجی اختصاص یافته به ناشران جریان انقلاب و همسو با دولت سیزدهم اختصاص داده شده است. درحالی که برخی از این ناشران همانند مکتب حاج قاسم و یا کتاب جمکران صرفا مصرف‌کننده کاغذ خارجی بوده و هیچ کاغذ ایرانی دریافت نکرده‌اند.

خودکفایی و افزایش قیمت کتاب!
با پایان کار دولت سیزدهم موضوع خودکفائی کاغذ به‌عنوان بخشی از دستاوردهای این دولت در بوق و کرنا می‌شود، این در‌حالی است که با آغاز کار دولت جدید و ارائه آمارها و اطلاعات جدید، ما نه تنها خودکفا نیستیم، بلکه بیش از گذشته به واردات کاغذ نیز نیازمندیم. امید نیک‌نژاد، مدیرعامل چوب و کاغذ مازندران در ابتدای فعالیت دولت چهاردهم و در دیدار با جناب آقای دکتر سیدعباس صالحی اعلام کرد که قرارداد جدید این شرکت با وزارت آموزش و پرورش تولید ۳۳ هزار تن کاغذ بوده است، یعنی چیزی در حدود ۶۰ درصد نیاز این وزارتخانه و از طرفی این کارخانه در شش‌ماهه اول سال، فقط موفق به تولید ۱۸ هزار تن کاغذ شده است و قطعی برق در فصل تابستان حدود ۸ هزار تن اثر منفی بر تولید این کارخانه گذاشته است. این قرارداد که پیش از این در تاریخ ۹ شهریور امسال در خبرگزاری‌های مختلف کشور اعلام شد، در صورت تحقق کامل تنها می‌تواند ۸۵٪ از نیاز مجموعه کاغذ مورد نیاز برای چاپ و انتشار کتب درسی کشور را تأمین کند که البته با مشکلاتی که این کارخانه در چرخه تولید خود دارد، به‌نظر می‌رسد این میزان تا ۵۰٪ نیز کاهش داشته باشد. نیک‌نژاد در گزارش خود به وزیر ارشاد اعلام می‌کند که تولیدات این کارخانه تا پایان سال درصورت تحقق، تنها کفاف قرارداد این کارخانه با وزارت آموزش و پرورش را می‌دهد و در این میان تعهد می‌دهد که تنها ۱۵۰۰ تن کاغذ در اختیار اهالی نشر بگذارد؟! یادآور می‌شوم که میزان کاغذ مصرفی در حوزه نشر حداقل ۳۰ هزار تن برآورد می‌شود درحالی که این کارخانه تنها می‌تواند حدود ۵٪ کاغذ مورد نیاز این حوزه را تأمین کند! شکی نیست که جشن خودکفایی کاغذ، شوآف کاغذی بیش نبوده و حتی به شکل محدود آن یعنی برای کتب درسی کشور نیز محقق نشده، چه برسد برای اهالی حوزه چاپ و نشر کتاب که امروز بیش از هر زمانی در مضیقه تأمین کاغذ هستند.

تحت لوای شعار خودکفایی کارخانه‌های مختلف کاغذ مانند کاغذ مازندران، کاغذ پارس، کاغذ زاگرس و ده‌ها کارخانه کوچک و بزرگ دیگر وام‌ و ارزهای کلان گرفته‌اند، درحالی که تاکنون کمترین تأثیری در چرخه تولید و خودکفائی کاغذ نداشته و ندارند! قیمت کتاب کماکان رو به افزایش است، مطابق آمار خانه کتاب در شش ماهه اول سال ۱۴۰۲ قیمت کتاب ۱۱۴ هزار تومان بوده است که این رقم در شش ماهه اول سال ۱۴۰۳ با ۳۳ درصد افزایش به ۱۵۲ هزار تومان افزایش پیدا کرده است. قابل ذکر است که میانگین قیمت کتاب در شش ماهۀ اول سال ۱۳۹۶ یعنی درست زمانی که جناب آقای دکتر صالحی سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در دولت دوم آقای روحانی عهده‌دار شدند ۱۴، ۵۰۰ تومان بوده است.

روند افزایش قیمت کاغذ از دور دوم دولت دوازدهم و درست در زمان وزارت شخص جناب آقای دکتر صالحی آغاز شد و متاسفانه طی این سال‌ها تحت تأثیر مسائل مختلف سیاسی و اقتصادی همانند تحریم‌ها، کرونا و… افزایش قیمت کاغذ به شکل فزاینده‌ای رشد داشت، امری که با کمال تأسف تأثیر نگران‌کننده‌ای بر تولید و تیراژ کتاب و از همه مهم‌تر سرانۀ مطالعه داشته است. رشد فزایندۀ استفاده از فضای آنلاین و شبکه‌های اجتماعی بالاخص بعد از همه‌گیری کرونا و از طرفی افزایش قیمت کتاب زنگ خطر جدی برای دور شدن بیشتر و بیشتر مردم از کتاب و کتابخوانی است. موضوعی که متاسفانه در دولت سیزدهم نه تنها چاره‌ای برای آن اندیشیده نشد، بلکه با شعار خودکفایی و صرف هزینه‌های فراوان برای این شعار بدان دامن زده شد. آرزوی تقلیل قیمت‌ها در کشور ما، آرزوی محالی است، اما امیدوارم وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی هرچه سریعتر نسبت به تثبیت قیمت کتاب و یا کاهش سرعت افزایش آن چاره‌ای بیندیشد و این مهم تنها با پرهیز از شعارزدگی و استفاده از مشاورین و متخصصین کاربلد و دلسوز ممکن است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...