کتاب «کسی برای صحبت کردن» [Someone to talk to] نوشته لیو ژنیون [Zhenyun Liu] با ترجمه مجید جعفری اقدم از سوی انتشارات آناپل منتشر شد. ژنیون یکی از نویسندگان مطرح معاصر چین به شمار می‌رود.

کسی برای صحبت کردن» [Someone to talk to] نوشته لیو ژنیون [Zhenyun Liu]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، مجید جعفری اقدم، مدیر آژانس ادبی و ترجمه «پل»، از انتشار ترجمه خود از کتاب «کسی برای صحبت کردن» نوشته لیو ژنیون از سوی انتشارات آناپل خبر داد.

وی افزود:‌ این کتاب با خرید کپی رایت زبان فارسی آن از انتشارات فرهنگ و رسانه قرن جدید از کشور چین به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است.

جعفری اقدم با اشاره به مضمون کتاب گفت:‌ داستان این کتاب به این صورت است که «بایشون» پس از متوجه شدن از نقشه پدرش برای به مدرسه نفرستادن او، از دهکده محل زندگی‌اش، یانگ، فرار می‌کند. او مجبور می شود به عنوان قصاب، باربر، شاگرد کشیش و باغبان کار کند. هر تغییری در زندگی‌اش بین او و شخصیت اصلی‌اش فاصله می‌اندازد و او را از رسیدن به زندگی راحت و آرام دور می‌کند. ازدواج اجباری او با یک زن بیوه، به جهت خیانت زنش فرجام ناخوشایندی برای او رقم می‌زند و منشأ اتفاقات و ماجراهایی برای او می‌شود که مسیر زندگی‌اش را تا آخر عمر تحت تأثیر قرار می‌دهد.

این مترجم درباره نویسنده کتاب نیز توضیح داد و اضافه کرد: «لیو ژنیون» داستان‌نویس و فیلمنامه نویس چینی است. او در روستای لائوژوآنگ در شهرستان یانجین، هنان، چین بزرگ شد. در 14سالگی روستای خود را ترک کرد و به ارتش پیوست. وی در سن 20سالگی در دانشگاه پکن پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی به حرفه روزنامه‌نگاری روی آورد. او حرفه نویسندگی را از سال 1987 با انتشار نخستین رمانش با عنوان تاپو آغاز کرد. وی در ادامه رمان‌هایی زیادی از جمله «زادگاه»، «گفت‌وگوی بی‌معنی»، «تلفن همراه»، «کوک» و... را منتشر کرد. رمان «من شوهرم را نکشتم» او بیش از یک میلیون نسخه در چین فروخته شد.

وی افزود:‌ در طول سال‌ها، آثار لیو به بیش از 28زبان ترجمه شده است. بسیاری از کتاب‌های او در مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی اقتباس شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...