ترجمه‌ی انگلیسی رمان "شطرنج با ماشین قیامت" نوشته حبیب احمد زاده در کنار کتابی از اورهان پاموک برنده نوبل ادبیات سال 2009 به عنوان منبع درسی در دانشگاه راتجرز آمریکا معرفی شد.

به گزارش مهر، سایت دانشگاه راتجرز اعلام کرد که بخش مطالعات خاورمیانه دانشگاه مذکور این رمان  فلسفی- جنگی را به‌طور رسمی در طرح درس سالانه خود به عنوان بررسی ادبیات مدرن خاورمیانه قرار داده است.

این بخش در دو طرح درس متناوب و ممتد، ادبیات قدیم و مدرن خاورمیانه را مورد بررسی قرار می‌دهد که در طرح درس ادبیات قدیم و کلاسیک دانشجویان کتابها و منابعی همچون متون مقدس عبری، شعر در دوره ما قبل اسلام، قرآن مجید، شبهای عربی، شعر دورانهای عثمانی و عباسی و نیز مثنوی معنوی  را مطالعه می‌کنند.

بر اساس این خبر در طرح درس ادبیات مدرن خاورمیانه دانشگاه راتجرز، کتاب "شطرنج با ماشین قیامت" حبیب احمد‌زاده در کنار کتابهای  "نام من قرمز است" از اورهان پاموک، "زنانی از جنس شن و صمغ" از حنان الشیخ و "عا شق" از یهوشوا تدریس می‌شود.

تاکنون تدریس این کتاب ایرانی که توسط پروفسور پال اسپراکمن به  زبان انگلیسی ترجمه شده، باعث ابراز نظرهای  جالبی از سوی دانشجویان آمریکایی شده است.

یکی از این دانشجویان در این باره نوشته است: محتوای "شطرنج با ماشین قیامت" ابدا آنچه که یک غربی از حوادث یک جنگ انتظار دارد نبود. این رمان دید مرا نسبت به بسیاری از وقایع جنگ ایران و عراق تغییر داد. من از گوناگونی مردم گرفتار شده در شهر محاصره شده متعجب شدم؛ کشیشهای ارمنی، زنان درمانده و افراد فقیر همه گرفتار جنگی هولناک شده اند که خود آغازگر آن نبوده‌اند و توان متوقف ساختن آن را نیز ندارند.

دانشجوی دیگری اینگونه نظر داده است: من فکر می‌کنم این رمان دیدگاه فلسفی پیچیده‌ای از همگان حتی ایرانیهای غیرشیعه که در جنگ گرفتار شده‌اند ارائه می‌دهد.

نظر یکی دیگر از دانشجویان هم اینگونه است: این کتاب نشان دهنده روحیه بسیار جالب ایرانیهاست. مثلا با وجود آنکه صدام حسین رهبر عراق این جنگ را آغاز کرد آنها بر خلاف اکثر سربازان دیگر جنگها، عراقی‌ها را نفرین و یا حتی به آنها اهانت نمی‌کنند.

رمان "شطرنج با ماشین قیامت" در کنار ترجمه‌ی انگلیسی، توسط  گنس ملویا نیز به زبان آلبانیایی درتیرانا پایتخت کشور آلبانی منتشر شده است. هم اکنون این کتاب توسط  کریستف بالایی در پاریس و محمد الامین مترجم عراقی درآمستردام هلند در حال ترجمه به زبانهای فرانسه و عربی است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...