یک نویسنده انگلیسی در اقدامی بدیع اثبات کرد هیچ ناشری در این کشور حاضر به چاپ آثار "جین آستن"، نویسنده مشهور قرن نوزده انگلستان نیست و اساسا او را نمی‌شناسند. 
   
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، دیوید لاسمن، نویسنده و مدیر جشنواره "
جین آستن" (Jane Austen) به مطبوعات انگلیسی گفته است که فصل اول از چند رمان این نویسنده شهیر ادبیات بریتانیا را با تغییر عناوین این رمان‌ها و اسامی شخصیت‌ها برای 18 ناشر انگلیسی فرستاده است و از این میان 17 ناشر در نامه‌ای به او گفته‌اند که حاضر به چاپ این رمان‌ها نیستند.

وی افزوده است: «تنها یک ناشر با آثار "جین آستن" آشنا بود و به من توصیه کرد که از آثار او تقلید نکنم. در میان ناشرانی که جواب منفی به لاسمن داده‌اند، ناشر کتاب‌های "هری پاتر" در انگلستان نیز به چشم می‌خورد که در نامه‌ای خطاب به لاسمن نوشته است که بعید می‌داند ناشری حاضر به چاپ رمان‌هایش شود.»

لاسمن اظهار داشت: «اکنون اگر خودتان یک انتشاراتی نداشته باشید، خیلی سخت است که بتوانید رمانی را منتشر کنید، حتی اگر به بزرگی "جین آستن" باشید.»

جین آستن (1775- 1817)، نویسنده‌ای است که آثارش، ادبیات اروپا را بسیار متأثر کرد. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایه‌ها، او را به یکی از پرآوازه‌ترین رمان‌نویسان عصر خودش تبدیل کرد.

"غرور و تعصب" و "عقل و احساس" از مشهورترین رمان‌های آستن به شمار می‌آیند.

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...