در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسلها و دورهها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفتهاند و از اینکه چطور زندگی میکنند و میاندیشند، چه میخوانند، از چه تأثیر میگیرند و تلقیشان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدمها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ میدهد چطور مینگرند... کارور، مارکز، کوندرا، فاکنر، اکو و...
خواندن مصاحبههای نویسندگان مهم و مطرح ایران و جهان از جمله منابع غنی برای کسب این اندوخته است. از جمله این مصاحبهها مجموعه مصاحبههایی است که نشریه پاریسریویو طی سالیان طولانی با نویسندگان مطرح جهان در دورههای مختلف انجام داده است. تعدادی از این مصاحبهها با ترجمههای مختلف به فارسی ترجمه شدهاند و مجموعهای سهجلدی از این مصاحبهها نیز با عنوان «رؤیاهای بیداری» و عنوان فرعی «گفتوگوهای پاریسریویو با نویسندگان برجستهی جهان» در نشر پارسیک به چاپ رسیده است. در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسلها و دورهها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفتهاند و از اینکه چطور زندگی میکنند و میاندیشند، چه میخوانند، از چه تأثیر میگیرند و تلقیشان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدمها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ میدهد چطور مینگرند. خواندن این مجموعه به تلقی هر نویسنده تازهکاری از نوشتن عمق میدهد و نشان میدهد که برای نویسندهای جدی بودن چه اندوختههایی باید داشت و چطور باید زیست.
دفتر نخست «رؤیاهای بیداری» با ترجمه شکیبا شریفپور و فرشید ساداتشریفی منتشر شده است. در این دفتر، جان آپدایک، ریموند کارور، گابریل گارسیا مارکز، ماریو بارگاس یوسا، میلان کوندرا، ویلیام فاکنر، هاروکی موراکامی، اومبرتو اکو، آلیس مونرو و پل استر نویسندگانی هستند که از ادبیات، نوشتن، شیوه کار خود، علایق، سلایق و طرز نگاهشان سخن گفتهاند.
در همین دفتر جان آپدایک از این موضوع سخن میگوید که نویسنده باید از هر چیز عاریهای و تقلبی که میخواهد خود را به کارش قالب کند تن بزند. آپدایک میگوید: «روی صفحهای سفید آزادی مطلق وجود دارد، پس بگذار از آن استفاده کنیم. از ابتدا مراقب چیزهای تقلبی و غیرارادی بودهام. سعی کردهام درک خودم را از زندگی به زور چندلایه و چندپهلو نکنم، درحالیکه در ذهنم چند معنا از دادوستد مقرونبهصرفه بین خودم و خوانندهی مثالیام دارم».
در گفتوگویی دیگر گابریل گارسیا درباره شخصیتی که در «پاییز پدرسالار» خلق کرده و خاستگاه واقعی این شخصیت و نحوه پدیدآوردنش گفته است: «در هر رمان، شخصیت کولاژ است، کولاژی از شخصیتهای متفاوتی که میشناسید یا دربارهشان شنیده یا خواندهاید. هر چیزی را که میتوانستم دربارهی دیکتاتورهای آمریکایلاتین در قرن گذشته و اوایل قرن پیدا کنم، خواندم. همچنین با بسیاری از مردمی که زیر سلطهی استبداد زندگی کردهاند صحبت کردم. حداقل ده سال این کار را میکردم. وقتی ایدهی روشنی از چیزی که قرار بود هر شخصیت باشد در ذهن داشتم، تلاش کردم هرچه را خوانده و شنیده بودم فراموش کنم تا بتوانم آنها را، بدون استفاده از موقعیتهایی که در زندگی واقعی رخ داده بودند بیافرینم».
این پرسش همواره مطرح است که ادبیات آیا میتواند چیزی را در واقعیت تغییر دهد یا بر آن تأثیری جدی بگذارد؟ برخی معتقدند که زمانی تأثیرگذاری ادبیات بیشتر بود اما مدتهاست که دیگر چنین نیست. ریموند کارور نیز در گفتوگو با پاریسریویو نظری شبیه به این دارد و میگوید: «آن زمان گذشته است که رمان، نمایشنامه یا مجموعه شعری میتوانست نظر کسی را به جهانی که در آن زندگی میکند یا خودش، تغییر دهد؛ حتی اگر فرض کنیم چنین چیزی زمانی وجود داشته است». او معتقد است قصه نمیتواند تغییرات بزرگی در جهان و زندگی و آدمها پدید آورد و لزومی هم نمیبیند که قصه چنین کند. کارور درباره کارکرد قصه میگوید: «لازم نیست داستان کاری انجام دهد. داستان باید وجود داشته باشد برای لذت فراوانی که ما از نوشتن آن میبریم و نوع دیگری از لذت که در خواندن اثری ماندگار و ذاتا زیبا شکل میگیرد. چیزی که نوری ثابت و همیشگی بیفشاند، گیرم کمجان و بیرمق».

ترومن کاپوتی، ارنست همینگوی، خورخه لوییس بورخس، جان چیور، کورت ونهگات، جویس کارول اوتس، دونالد بارتلمی، هاینریش بل، ناتالی ساروت و سوزان سونتاگ نویسندگانی هستند که در دفتر دوم «رؤیاهای بیداری» گفتوگوهایشان آمده است. دفتر دوم این کتاب با ترجمه نیلوفر اربابی به چاپ رسیده است. در این دفتر خورخه لوییس بورخس که در زمان گفتوگو با پاریسریویو دیگر نویسندهای پخته و جاافتاده شده است، در پاسخ به این پرسش که آیا قصههایش را زیاد بازنویسی میکند، میگوید: «اوایل این کار را میکردم اما بعد فهمیدم وقتی نویسنده به سن خاصی میرسد، سبک واقعیاش را پیدا کرده است. درحالحاضر دو هفته یک بار نوشتههایم را بازخوانی میکنم و مطالبی را کم یا زیاد و مطالب تکراری را حذف میکنم. اما به نظرم نمیتوانم نوشتههایم را بهتر یا بدتر کنم زیرا در سطح خاصی نوشته شدهاند و آنها را به حال خود میگذارم و همه چیز را دربارهی آنها فراموش میکنم و تنها به آثار بعدیام فکر میکنم». بورخس جایی دیگر از این گفتوگو با اشاره به اینکه بسیاری از نویسندگان از پیام قصههایش میپرسند، میگوید: «من هیچ پیامی ندارم. برای این مینویسم که باید این کار را انجام دهم». بورخس معتقد است که نویسنده را از روی ایدههایش نباید قضاوت کرد و وقتی سؤالکننده از او درباره چیزی که با آن میتوان درباره نویسنده قضاوت کرد میپرسد، بورخس در جواب میگوید که نویسنده «باید با سرگرمی و لذتی که اثرش به خوانندگانش میدهد قضاوت شود». او میگوید: «مهم نیست نویسنده عقاید سیاسی یا افکاری از ایندست داشته باشد، زیرا اثر هنری، خودش را نشان میدهد».
در همین دفتر از مجموعه «رؤیاهای بیداری» ناتالی ساروت در پاسخ به این گفته سؤالکننده که «خوانندگان تمایل به دفاع از حقوق زنان را در آثارتان دیدهاند»، میگوید: «شاید اینطور به نظر برسد! اما وقتی دربارهی شخصیتهای داستانم مینویسم، به جنسیت آنها فکر نمیکنم. گاهی به زن یا مرد بودن شخصیتها اهمیت میدهم چون مردبودن عادی است اما زنبودن شخصیت داستان را تحت تأثیر قرار میدهد». ساروت مثالی میزند در اثبات اینکه ممکن است شخصیت قصهای زن باشد ولی مردی که قصه را میخواند با او همذاتپنداری کند. او میگوید: «در داستان آسماننما پیرزنی به این دلیل اضطراب دارد که دستگیرهی در خانهاش درست نصب نشده است. مرد جوانی برایم نوشت این پیرزن من هستم چون بهتازگی ازدواج کردهام و به آپارتمان جدیدی نقل مکان کردهام و اضطرابم مانند شخصیت داستان شما است. میتوانید تصور کنید چهقدر این حرف برایم جالب بود!». ساروت آنگاه میگوید: «چند سال پیش پایاننامهی دکترایی دیدم که عنوان آن وضعیت زنان در رمانهای من بود! مات و مبهوت شده بودم! اما اگر میخواستم شرایط زنان را بررسی کنم سبک کتابهایم را تغییر میدادم. وقتی که مینویسم، شرایط زنان آخرین چیزی است که به آن فکر میکنم».
در دفتر سوم رؤیاهای بیداری که با ترجمه مریم اسکندری منتشر شده است، گفتوگو با این نویسندگان را میخوانیم: کارلوس فوئنتس، فیلیپ راث، خولیو کورتازار، گونتر گراس، ایتالو کالوینو، کامیلو خوسه سلا، ژوزه ساراماگو، توبیاس ولف، اورهان پاموک و کازوئو ایشی گورو.
آنچه میخوانید بخشی از گفتوگو با ژوزه ساراماگو در این دفتر است: ساراماگو نویسندهای بود حساس به سیاست و اقتصاد و آنچه در جهان در حال رخ دادن بود. او در گفتوگو با پاریسریویو از نگرانی خود نسبت به اوضاع جهان سخن میگوید و از بدبینی خود به دموکراسی. ساراماگو میگوید: «یکی از اشتباهات فاحش دورهی ما گفتمان دموکراتیک است. دموکراسی در این دنیا تأثیرگذار نیست. قدرت سرمایهگذاری بینالمللی است که تأثیر میگذارد. در نتیجه افرادی که در این فعالیتها دست دارند بر دنیا حکومت میکنند. سیاستمداران صرفا نماینده هستند. نوعی معشوقهگری بین به اصطلاح قدرت سیاسی و قدرت سرمایهگذاری وجود دارد که شکل منفیشدهی دموکراسی حقیقی است».
رویاهای بیداری: گفت و گوهای پاریس ریویو با نویسندگان برجستهی جهان، پارسیک: جلد 1: 320 صفحه، 18 هزار تومان، 1393؛ جلد : 296 صفحه، 18 هزار تومان، 1394؛ جلد 3: 286 صفحه، 268 هزار تومان، 1398.
................ هر روز با کتاب ...............