کتاب «تحلیل ردیف»‌ نوشته داریوش طلایی، موسیقی‌دان سرشناس ایرانی، از سوی نشر نی منتشر شد. طلایی این تحلیل‌ها را بر اساس نت‌نویسی ردیف میرزا عبدالله نوشته است.

به گزارش ایبنا، کتاب «تحلیل ردیف: بر اساس نت‌نویسی ردیف میرزا عبدالله»‌ نوشته داریوش طلایی، از سوی نشر نی منتشر شد. طلایی در این کتاب با روشی جدید ردیف میرزا عبدالله، یکی از معتبرترین روایت‌های ردیف موسیقی ایرانی و در عین حال رایج‌ترین آنها را تحلیل و بررسی می‌کند. مهم‌ترین هدف طلایی در این کتاب، ارائه یک دستور زبان خاص برای موسیقی ایرانی است.

کتاب شامل دو بخش کلی است: بخش نظری و تحلیل ردیف. در بخش نظری مباحثی چون «فواصل و نقش آنها در شکل‌دهی به بنیان‌های مُدال»، «کارکرد (فونکسیون) درجات»، «معرفی دستگاه‌ها و آوازها»، «ریتم»، «ملودی»، «آناتومی گوشه» و «دستگاه در اجرا» مطرح شده‌اند.

در بخش دوم نیز دستگاه‌ها و آوازهای اصلی موسیقی ایرانی شامل «دستگاه شور»، «آواز بیات کرد»، «آواز دشتی»، «آواز بیات ترک»، «آواز ابوعطا»، «آواز افشاری»، «دستگاه سه‌گاه»، «دستگاه نوا»، «دستگاه همایون»، «آواز بیات اصفهان»، «دستگاه چهارگاه»، «دستگاه ماهور» و «دستگاه راست پنجگاه» تحلیل شده‌اند.

طلایی در بخشی از پیش‌گفتار خود بر این کتاب نوشته است: «کتاب تحلیل ردیف به بررسی و توصیف گونه‌های مختلف انگاره‌ها و جملات موسیقی کلاسیک ایرانی، خصائل ذاتی‌شان و نحوه به کارگیری، گسترش و دگردیسی آنها در قالب گوشه‌ها، مقام‌ها (شاه گوشه‌ها)، آوازها و دستگاه‌ها می‌پردازد، مجموعه‌ای که ردیف نامیده می‌شود و شبکه‌ای مرتبط و منسجم از عناصر یاد شده است. در واقع آنچه در این کتاب می‌آید بخشی اساسی از پژوهشی است که نگارنده طی سال‌ها به تحقیق آن همت گماشته است.»

داریوش طلایی، موسیقی‌دان و نوازنده سازهای سه‌تار و تار، دارای دکتری موسیقی‌شناسی از دانشگاه نانت فرانسه است و هم‌اکنون به عنوان عضو هیات علمی در دانشکده موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد.

«نگرشی نو به تئوری موسیقی ایران»، «23 قطعه: پیش‌درآمدها و رنگ‌های علی‌اکبر خان شهنازی» و «روایت میرزا عبدالله: نت‌نویسی آموزشی و تحلیلی» از دیگر کتاب‌های منتشر شده طلایی است.

«تحلیل ردیف: بر اساس نت‌نویسی ردیف میرزا عبدالله» نوشته داریوش طلایی با شمارگان هزار نسخه، 533 صفحه و بهای 50 هزار تومان از سوی نشر نی روانه کتابفروشی‌ها شده است.

هنر |
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...