«منطقه عبور حیوانات وحشی» 80 صفحه شعر است که در قالب سپید سروده شده است. شعرهای این مجموعه بیشتر ایماژی است و شاعر سعی دارد مفاهیم مدنظر خود را از طریق تصویر شاعرانه‌ به مخاطب منتقل کند.

به گزارش ایبنا، «منطقه عبور حیوانات وحشی» نام مجموعه شعر جدید آرش معدنی‌پور است. شاعر در این مجموعه با کنار هم قرار دادن ایماژهایی سعی دارد، مفاهیم مدنظر خود را از طریق تصویرسازی به مخاطب منتقل کند و تصویری با حرکت و عینت در شعر بسازد.

این مجموعه شامل چهار دفتر با نام‌های «پرسه در حوالی سنتور و باران»، «روی دیوار مارک زارکربرگ»، «کابوس‌های خط‌خطی» و «باغ وحش کلیشه‌ای» است.

در یکی از شعرهای این مجموعه می‌خوانیم:

«مگسی می‌نشیند روی شانه‌ات
اما نمی‌توانی بپرانی‌اش

«خون چکید از شاخِ گُل...»

دشتِ آخر
مچاله و چسب خورده
با بوی تند سیگار در بغل

«خون چکید از شاخِ گُل...»

هوا سردتر از آن است که دست‌هایت بی‌لرزش بجُنبد
فلاسک چای، خالی شده
«خون چکید از شاخِ گُل...»

چراغ‌ها یکی یکی خاموش می‌شوند
تیتراژ آخر سریال‌های تلویزیون
خمیازه‌های بی‌وقفه
نخ دندان، مسواک

«خون چکید از شاخِ گُل...»

آخرین سرویس مترو هم رسید
راننده قطار را پارک می‌کند و ماشینش را استارت می‌زند

«خون چکید از شاخِ گُل...»

سنتورت را، زیر بغل می‌زنی
شب هنوز راه درازی را در پیش دارد...
در تنها دکه روشن این حوالی
یک پاکت بهمن کوچک قرمز چشم انتظار توست...»

مجموعه شعر «منطقه عبور حیوانات وحشی» با شمارگان 550 نسخه به قیمت هفت هزار تومان به تازگی و در بهار امسال (1394) از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است.

از آرش معدنی پور پیشتر مجموعه غزل و سپید «صدای غار غار کلاغی از دور» هم از سوی نشر ثالث منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...